خلاصة:
جایگاه زن و نحوة حضور و ایفای نقش این قشر در عرصههای گوناگون جامعه در دورة خوارزمشاهیان موضوع این پژوهش است که تا کنون در این خصوص تحقیقی جامع صورت نگرفته. نتیجة این پژوهش نشان میدهد که در عصر خوارزمشاهیان (628ـ691ق) زنان در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، هنری و ادبی کموبیش حضوری فعّال داشتند. در عرصة سیاست، تنها زنان درباری ایفای نقش میکردند، اما در دیگر زمینهها، سایر زنان فعالیتهای موثری داشتند. با وجود این، رفتارهای نابهنجار و بازیچه قرار گرفتن برخی زنان در اعمال خلاف عفّت، بهویژه توسط اربابان قدرت، امری رایج بود که همین موضوع به سلامت جامعه و کارایی دولت آسیب فراوان وارد ساخت.
ملخص الجهاز:
برآمدن خوارزمشاهیان در میان سلسلههایی که در دورة اسلامی بر ایران حکومت کردند، خوارزمشاهیان ـ صرفنظر از برخی اقدامات نابخردانة سلطان محمد خوارزمشاه و اطرافیانش، که حملة اردوی مغول به ایران و امپراتوری اسلامی و ضعف حیات اجتماعی و افول علم و فرهنگ را فراهم نمود (اشرفی،1381، پشت جلد)- چه از نظر طول دوران حاکمیت و چه از نظر وسعت قلمرو و چه از نظر رویکرد فرهنگی و تمدنی و چه از نظر موقعیت جغرافیایی، منطقة خوارزم بهعنوان یکی از کانونهای مهم فرهنگ ایرانی و اسلامی و از پایانههای مهم تجارت جهان در دنیای قدیم، از اهمیت ویژهای برخوردار است (قزوینی، 1373، ص445 و 597ـ598 و 603؛ حدود العالم، 1423، ص137ـ138؛ باسورث، 1371، ص168ـ170).
ترکان خاتون با جلالالدین مخالف بود و با سعی و تلاش بسیار، سرانجام سلطان محمد ارزلاق فرزند دیگرش را بهعنوان ولیعهد انتخاب کرد (جوینی، 1343ق، ج 2، ص 131) او، بیشتر خویشاوندان قوم ترک خود را در ادارة دولتی شوهرش تکش و پسرش سلطان محمد شریک قدرت ساخت و از این طریق میخواست در ادارة امور دست بلند داشته باشد.
در روزگاری که سلطان محمد تاخت و تاز میکرد و شهرها و ولایات و دژها را میگشود، صاحبان آنها را (اگر نمیکشت) و کسان نزدیکشان را بهعنوان گروگان به گرگانج میفرستاد، ترکان خاتون نیز آنان را به آمودریا میانداخت، میکشت (موسوی، 1387) چنگیزخان، که پیش از حمله به ایران از اختلاف ترکان خاتون و سلطان محمد آگاه شده بود، نمایندهای نزد ترکان خاتون فرستاد و به وی اطمینان داد که قصد تعرض به سرزمینهای تحت ادارة او را ندارد و حتی حاضر است حکومت خوارزم و خراسان را به وی واگذار کند (نسوی، بیتا، ص 55ـ56)، اما ترکان خاتون با شنیدن خبر فرار سلطان محمد، خزاین را برداشت و به همراه محمدبن صالح و زنان و فرزندان سلطان محمد از خوارزم گریخت.