خلاصة:
«عاشورا» از پدیدههای شگفتانگیز تاریخ بشری است که هر قومی به میزان آشنایی و
تمسک بدان توانسته است برای خویش هویتی عدالتطلبانه و خداجویانه در آیینه آن بسازد
و به پاسداشت آرمانهای متعالی خود دست یازد؛ چنانکه در میان مسلمانان، پیروان
مکتب تشیع بیشترین بهره را از این پدیده برده و موجبات برانگیختن رشک دیگر اقوام و
مکاتب را فراهم کردهاند. ابراز شگفتی جرج جر داق، ادوارد براون، گاندی و... از
آثار و برکات عاشورا این رشک را به خوبی آشکار میسازد.
اما این پدیده شگفت و واقعه عظیم مانند همه آموزههای الاهی در معرض آسیب دشمنان
اسلام است و قرائتهای تاریخی و تفسیرهای مبتنی بر واقعیتهای آن، گرفتار
«پندارسازیها» و «اسطورهپردازیها» شده است. بدیهی است که برکات این واقعه برای تداوم «هویت سازی»، «هنجارآفرینی» و ایجاد« حرکتهای اجتماعی سازنده»
نیازمند آن است که گوهر و اصالت آن حفظ شود. این مهم نیازمند جهدی چندجانبه است تا
در موضعی سلبی و ایجابی، نخست به مبارزه با «پندارسازیهای غیر عقلایی» در این مهم
بینجامد؛ دیگر آنکه همزمان با ارائه روایتهای تاریخی و عقلایی از این واقعه، توجه
همگانی را به ذات، اهداف و آثار آن جلب کند و در مرحله دیگر، موجبات تداوم
هنجارآفرینی و هویتسازی زیر پرچم عاشورا را برای امت شیعه و جامعه بشری فراهم
آورد.
ملخص الجهاز:
"مقصود نگارنده از «پدیدههای عاشورایی» در این بحث، ماهیت یک قیام شورانگیز و الاهی است که به مثابه راهنمای دیگر ابنای بشر، «واقع»، «مفروض» یا «پنداشته» درنظر گرفته شده است؛ ازاینرو وقایعی چون قتل حضرت یحیی(ع) یا شهادت حضرت صدیقه کبرا را یک پدیده واقعی از سنخ عاشورا مینامیم؛ همچنین واقعه مصلوب شدن حضرت عیسی(ع) را یک پدیده عاشورایی مفروض و مجعول و واقعه قتل سیاوش را یک پدیده اساطیری از همین سنخ میدانیم.
بدیهی است که اگر از مقولاتی چون عاشورا و شهادت امام حسین(ع) سیمایی افسانه ای و اسطورهای ارائه شود، آسیب بزرگی پدید خواهد آمد؛ زیرا الهام پذیری و الگویابی از یک واقعه فراعقلانی و دست یازیدن به آن فراتر از توان آدمیان جلوه میکند.
در این حادثه مصیبت بار البته امام حسین(ع) و خاندان مطهرش(ع) به فجیع ترین وجه ممکن، به قتل و اسارت گرفتار شدند؛ اما نتیجه عاشورا نه تنها موجب انهدام سلطنت امویه شد، بلکه برای همیشه تاریخ آزادی و آزادگی بشریت را نوید داد.
حضرت میفرمود: «ایها الناس من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله» و نیز می فرمود: «لا والله لا افارقه حتی یقضی الله ما هو قاض »[xxiii] و میفرمود: «لا اعطیکم بیدی اعطاء الدلیل و لا اقر اقرار العبید»[xxiv] راهی که امام برمیگزید، سنت صحیح امامت و اولیای الاهی بود؛ چنانکه پدر بزرگوارش امیر مومنان(ع) نیز میفرمود: « والله لو تظاهرت العرب علی قتالی لما ولیت عنها و لو امکنت الفرض من رقابها لسارعت الیها »[xxv] نتیجه انتخاب راه سوم و ایجاد واقعه عاشورا ایجاد نوری جاودان برای همیشه تاریخ بشریت بود."