خلاصة:
«فنا» در عرفان رفع تعیّن، گرایش تقیید به اطلاق و دگرگونی کثرت به وحدت است. بررسی سیر تاریخی مفهوم فنا در عرفان اسلامی میتواند در فهم و تحلیل این آموزه بنیادین عرفان اثرگذار باشد. در نخستین آثار عرفانی برجایمانده در جهان اسلام، کمتر میتوان مفهومی مترقی از فنا را یافت، بلکه بیشتر، مضامین ابتدایی با درونمایه اخلاقی و نه هستیشناختی و فلسفی به چشم میخورد. این مفاهیم بسیط سیر تکاملی خود را تا قرن هفتم ادامه میدهند و با ظهور ابنعربی جهش میگیرند. شاگردان مکتب ابن عربی، شتابی فزاینده به بالندگی اندیشهی فنا میبخشند. اکنون رشد آموزه فنا به پایهای رسیده که با اصطلاحی شکوفا و مفاهیمی پویا و پیچیده از فنا مواجهیم. همپا با ارتقای عملی و نظری فنا، بیگمان، تاثیر معارف اسلامی بر غنیسازی ماهیت فنا سرنوشتساز مینماید.
نوشتار پیش رو بر آن است تا روند تکاملی نظریات فنا در عرفان اسلامی را تحلیل و واکاوی کند و نیز با نگاهی گذرا بر تحولات تاریخی آن، گزارشی از تبدلاتی که مفهوم فنا به خویش دیده را فراروی مخاطبان نهد.
ملخص الجهاز:
"از جمله پرسشهایی که اذهان جستجوگر را به خویش میخواند این است که اندیشۀ فنا اولین بار چه زمان و از سوی کدام عارف آفریدن گرفت؟ این مفهوم چهسان در سیر و سلوک وارد شد؟ واژه و اصطلاح آن از کی، کجا و چگونه در عرفان اسلامی ظهور یافت؟ این تحقیق بر آن است تا برای سؤالات یادشده و ابهامات مشابه آن پاسخی مستند بیابد.
یکی از سادهترین و، در عین حال، رساترین تعاریفی که از فنا ارائه شده و فراگیری کافی را دارد، همان است که لاهیجی در شرح گلشن راز آورده: «فنا و وصول عبارت از رفع تعین است» (لاهیجی، بیتا: 378).
این ادعا، از سویی، بس سترگ و سنگین است و، از دیگرسو، ثمرات عملی بسیاری میآفریند و افزون بر آنکه از بههمآمیختگی و درهمتنیدگی دور و دراز میان شریعت و حقیقت پرده برمیگیرد، خویشاوندی میان فنا و دین را نیز ارمغان میبخشد.
و اما مرتبۀ دوم فنا استهلاک صفات اصلی عاشق سالک است و نفی اضافت افعال و اوصاف کرد و گفت و دید و شنید و غیر آن از خودش، و اضافت همگی افعال و اوصاف و احکام و آثار به حضرت معشوق ذوقا و شهودا، لا اعتقادا و علما.
» (قیصری، 1375: 347) خوارزمی (متوفای 838 ق)، از شارحان ابنعربی، در شرح خویش بر فصوص برای ارتقا و غنای فنا کوشیده است.
نقش آموزههای دینی در شکوفایی نظریۀ فنا جستجو در نخستین آثار عرفانی این حقیقت را هویدا میسازد که به موازات رشد اندیشۀ فنا، استناد و استشهاد به آیات و روایات نیز سیری ارتقایی میگیرد."