خلاصة:
مقاله حاضر مهمترین مواردی را که دانشمندان علم کلام به آیه «لا اکراه فی الدین » استناد کرده اند، مورد بررسی قرار داده است ؛ بر این اساس آیه شریفه در دو جهت مورد استدلال قرار گرفته است : ١. در مورد افعال الهی ؛ مانند: قاعده لطف ، تشریع قوانین و تکالیف به شرط اختیار و نیز امتحان الهی ؛ ٢. در مورد آنچه به انسان ها مربوط می شود (اعم از معصومان ع و غیر آنان )؛ مانند: بحث عصمت و بحث از وظیفه که در ارتباط با معصومان ع مطرح گردیده و مباحثی چون : نفی تقلید در عقاید و آزادی فکر و عقیده در رابطه با همه انسان ها. و سرانجام ، بحث «کثرت گرایی دینی و نفی جبر» از مباحثی است که در راستای اندیشه و دیدگاه گروه های مختلف فکری و کلامی (قدیم و جدید) مورد تامل قرار گرفته است . از بررسی موارد فوق بدست می آید که محوری ترین موضوعی در این راستا، بحث «نفی جبر و اثبات اختیار» است که بر اساس آن ، استدلال های دیگر شکل می گیرد.
ملخص الجهاز:
"در مقابل این گروه ، برخی صاحب نظران نسخ را در آیه «لا اکراه فی الدین » نپذیرفته و چنین استدلال کرده اند: در آیه ٢٥٦ بقره که آمده است : در دین اجباری وجود ندارد، علتی بیان شده و آن علت ، «قد تبین الرشد من الغی » است ؛ به این معنا که اگر می گوییم در دین اجباری نیست ، به سبب روشن بودن حق است و چون حق کاملا آشکار است ، پس نیازی به اجبار برای قبولاندن آن نیست ، و این معنا چه پیش از نزول آیات جهاد و چه پس از نزول آن ، یک سان است (حق در هر حال روشن است ) و چیزی که در هر حال ثابت است و تغییری نکرده ، نسخ پذیر نخواهد بود (طباطبائی ، ١٤١٧ق ، ٢: ٣٤٤)؛ بر این اساس ، استدلال اول تفتازانی به نسخ آیه ، قابل پذیرش نخواهد بود.
امتحان الهی و اختیار یکی از موضوعاتی که در راستای آیه «لااکراه فی الدین » به آن استدلال کرده اند، بحث امتحان الهی است ؛ با این بیان که خداوند، امر ایمان را بر توانایی و آزادی انسان بنا کرده و بر اجبار و تحمیل قرار نداده است ، زیرا در صورت اجبار، آزمایش و امتحان الهی بی معنا خواهد شد (رازی ، ١٤٢٠ق ، ٧: ١٥)؛ لذا دنیا ظرفی برای امتحان قرار داده شده و امتحان از کسی به عمل می آید که اختیار داشته باشد، نه مانند سایر موجودات طبیعی ، آثار و حرکاتش جبری و طبیعی باشد (طباطبائی ، ١٤١٧ق ، ١٢: ٩٩)."