خلاصة:
مفهوم «معنویت» از مفاهیمی است که تعریف آن در آثاری که بدان پرداختهاند ابهام دارد و مسئله اصلی این مقاله آن است که چرا تعریفهای ارائهشده از معنویت دارای ابهام است، چرا از هر رویکردی که به آن نگریسته شده معنای واژه نیز تفاوت یافته است؟ بنابر ادعای این مقاله دلیل ابهام مفهوم معنویت آن است که رویکردهای موجود در تعریف معنویت از داشتن نگاه تمدنی به معنویت غفلت کردهاند. در مقاله حاضر پس از تقسیم تعریفهای معنویت به لغوی و رویکردی، تعریفهای رویکردی معرفی میشوند و در ادامه نشان داده میشود که معنویت از منظر پارادایمهای مختلف علوم اجتماعی و سنتهای دانشگاهی چگونه نگریسته میشود. در نهایت پس از معرفی و نقد رویکردهای موجود، رویکرد تبارشناختی به معنویت معرفی میشود که بیش از دیگر رویکردها به وجوه تمدنی این پدیده توجه کرده است. ازین رو، معرفی ظرفیتهای آن برای داشتن نگاه تمدنی به مفهوم معنویت سودمند است. در پایان برخی از ضعفها و کژتابیهای این رویکرد نیز بهاجمال مطرح میشوند.
ملخص الجهاز:
"ب) تعریف رویکردی معنویت «spirituality» اساسا واژه ای متعلـق بـه سـنت مسـیحی اسـت (٢ :٢٠٠٧ ,Sheldrake) کـه البتـه بـر مضمونی به نسبت مشترک دلالت دارد که در سنت های دینی دیگر بـا الفـاظی قریـب بـا آن مضمون خوانده می شود، ولی در سدٔە اخیر چنـان بی قیـد از ایـن واژه اسـتفاده می شـود کـه / غیر از گستره دین بیشتر اعمال و عقاید در گسـتره هنـر، موسـیقی ، جـادو، ورزش ، کسـب و کار، درمانگری ، محیط زیست و بهزیسـتی را می تـوان در لـوای واژه معنویـت عرضـه کـرد (٣٤٣ :١٩٩٦ ,King).
سـنت مطالعاتی زاویه نگاهی است برای کسانی که می خواهند از دریچه الهیات مسیحی به تعریف معنویت بپردازند و حدفاصله ای خود را با مفهوم عرفان (به عنوان وجه نظری این تجربـه کـه در الهیات عرفانی بررسی می شود) نگاه دارند؛ بـرای مثـال ، اصـطلاح نامه الهیـات معنویـت را این گونه تعریف می کند: در معنویت تمرین و تعمق نظام مند بر اساس زندگی مسیحی منظم ، مخلصانه و نیازمندانه است (٢٥٠ :٢٠٠٣ ,Farrugia &O’collins ).
به بیان دیگر، وجه تمایز رویکرد الهیاتی موجود بـه معنویـت بـا دیگـر رویکردهای ممکن ، بر وجـوه مسـیحی تجربـه معنـوی و نقـش سـازنده الهیـات مسـیحی در روش شناسی بحث تأکید می کند؛ برای مثال ، سندرا شیندلر در کتاب مطالعه معنویت مسـیحی در تعریف معنویت از دریچه الهیات مسیحی می گویـد: «[معنویـت ] افـق ارزش غـایی اسـت کــه خــدای تثلیــث از طریــق عیســی مســیح آن را آشــکار ســاخت و ایــن آشکارســازی و پرتوافکنی شامل زندگی عروج گونـه و رازآمیـز او در فضـای جـامع کلیسـایی و نیـز شـامل عطایای روح القدس می شود» (٦-٥ :٢٠٠٥ ,Burrows &,Dreyer )."