خلاصة:
هدف اصلی در این تحقیق بررسی و برآورد واکنش تقاضای برق مسکونی و تجاری نسبت به شوک های قیمتی برق، در شهر اهواز براساس روش هم جمعی ARDL در دوره زمانی سالانه 1391-1370 است. به منظور بررسی تاثیر شوک های قیمت برق از پالایه هودریک- پرسکات (1980)، استفاده شده است. نتایج برآورد تابع تقاضا نشان داد که در اهواز، برق برای مصرف کنندگان مسکونی و تجاری کالایی با کشش محسوب می شود. همچنین مقایسه کشش های قیمتی مسکونی و تجاری نشان می دهد که مصرف کنندگان بخش مسکونی به قیمت های شوک برق و مصرف کنندگان بخش تجاری به روند قیمت برق واکنش بیشتری نشان می دهند. به عبارتی دیگر سیاست هایی همچون هدفمندسازی یارانه ها بر بخش مسکونی تاثیر بیشتری داشته است. بررسی تاثیر دمای هوا نیز نشان می دهد که با افزایش درجه هوا میزان استفاده از برق در مناطق مسکونی و تجاری اهواز به شدت افزایش داشته است. بررسی ضریب تصحیح خطا نشان می دهد که قدرت پیش بینی و انطباق مصرف کنندگان مسکونی نسبت به تجاری در اهواز بیشتر است.
The main goal of this study is investigating and assessing the reaction of residential and commercial electricity towards electricity prices shocks in Ahvaz based on correlative ARDL method from 2002 to 2012. In order to investigate the effect of electricity prices changes، Hodrick–Prescott filter (1980) was applied. The results of estimating demand’s function showed that electricity is assumed as a high-elasticity item for residential and commercial consumers in Ahvaz. Besides، comparing residential and commercial prices elasticity show that residential section consumers react more towards electricity shocks prices and commercial section consumers react more towards the prices of electricity prices. In other words، the policies like subsides purposefulness had more effects on residential section. Investigating the effect of temperature also shows that the increase in temperature leads to the increase in consuming electricity in Ahvaz residential and commercial areas. Investigating the error correction coefficient shows that the anticipatory and adaptation power of the residential consumers is more than commercial users in Ahvaz.
ملخص الجهاز:
برای این منظور در این تحقیق به بررسی و برآورد واکنش تقاضای برق مسکونی و تجاری نسبت به شوکهای قیمتی برق، در شهر اهواز براساس روش همجمعی ARDL در دوره زمانی سالانه 1391-1370 پرداخته شده است.
وی نتیجه گرفت کشش درآمدی کوتاهمدت برای تماﻡ کشورهای فوق در دوره بعد از بحران نفتی ١٩٧٣ از دوره قبل از این سال کوچکتر بوده است و کلیه کششهای قیمتی ازنظر قدر مطلق کوچکتر از یک و حاکی از بیکشش بودن تقاضای برق نسبت به تغییرات قیمت هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت است.
همچنین بررسی کشش قیمتی متقاطع تقاضای برق مسکونی نسبت به قیمت گاز نشان میدهد که گاز در کوتاهمدت کالایی جانشین و کم کشش است.
همچنین بررسی کشش قیمتی متقاطع تقاضای برق مسکونی نسبت به قیمت گاز نشان میدهد که گاز در بلندمدت کالایی جانشین و کم کشش است.
همچنین بررسی کشش درآمدی تقاضای برق مسکونی (49/0) در اهواز نشان میدهد که برق در بلندمدت نیز کالایی نرمال است.
همچنین بررسی کشش درآمدی (62/0) تقاضای برق تجاری در اهواز نشان میدهد که برق در بلندمدت نیز کالایی نرمال است.
براساس نتایج بلندمدت بهدستآمده در بالا-همانطور که در مبانی نظری روش تصحیح خطا بیان شد- وجود رابطه بلندمدت تائید گردید و لذا رابطه تصحیح خطای آزمون شده برای تابع تقاضای برق تجاری اهواز بهصورت زیر برآورد گردید: (12) ضریب تصحیح خطای بهدستآمده معنیداری کامل داشته و رابطه همجمعی را مورد تائید قرار میدهد.
بررسی تأثیر دمای هوا نیز نشان میدهد که با افزایش درجه هوا میزان استفاده از برق در مناطق مسکونی و تجاری اهواز بهشدت افزایش داشته است، با این توضیح که در بلندمدت برای بخش تجاری درجه هوا بیمعنی بوده است.