خلاصة:
در شرایط پیچیده و رو به تحول امروز تنهاسازمانهایی میتوانند به فعالیتهای خود استمرار بخشند و بقا خود را تضمین نمایند که بتوانند خود را با تحولات و پدیدهای پیچیده محیط هماهنگ ساخته متناسب با شرایط بیرونی سازمان،خود را متحولسازند.از جمله مهمترین وظایف مدیریت برای حفظ و بقاسازمان استفاده از سرمایهها و استفاده موثر و بهینه از آنها میباشد. نیروی انسانی یکی از سرمایههای اصلیسازمانها و یک عامل استراتژیک برای آنها در مواجهه با تغییرات و تحولات میباشد.چرا که در سایه هوشیاری اوست که امکان مواجه فعال وسازنده با دگرگونیهای محیط فراهم میگردد.توجه به حفظ و نگهداری و بهسازی و مهمتر از همه استفاده موثر از این سرمایه از جمله مهمترین دغدغههایسازمانهای امروزی است.وظایف مدریت نیروی انسانی درسازمانها مشتمل بر انتخاب،استخدام و برنامهریزی نیروی انسانی،آموزش و بهسازی،روابط کار،ایمنی و بهداشت و غیره میباشد که از این میان سه وظیفه نخست مستقیم و یا غیر مستقیم با مقوله آموزش ارتباط پیدا میکند.در این مقاله برآنیم با بررسی، اهداف،ویژگیها و الزامات آموزش درسازمانها چگونگی موفقیت و اثربخشی آن را مورد توجه و موشکافی قرار داده طرق مختلف نیازسنجی و انواع تکنیکها و مدلهای علمی را در این زمینه مورد بحث قرار دهیم همچنین ارتباط و اهمیت آن را به عنوان اولین و مهمترین گام از بهسازی و آموزش نیروی انسانی بررسی نماییم.
ملخص الجهاز:
"بر اساس الگوی تجزیه و تحلیل مشاغل در پی پاسخگویی به سه سؤال زیر هستیم: چه نوع وظایف،کارها و فعالیتهایی،شغل مورد نظر را تشکیل میدهند؟ هر یک از کارها و فعالیتها چگونه و تحت چه شرایطی و با در نظر گرفتن چه معیارهایی انجام میشوند؟ انجام موثر هر یک از فعالیتهای مذکور چه دانش و مهارتی لازم دارد؟ گام عملی برای اجرای این الگو بشرح زیر است: 1-شناسایی حوزههای(رشتههای)شغلی:معمولا در سازمانها براساس ماهیت تخصصی کارها،گروهی از مشاغل که از نظر شرایط تجربی و آموزشی و نوع مهارتها و دانستنیها و تواناییهای لازم برای کارکنان یکسان هستند و موضوع واحدی را دنبال میکنند به همراه تعدادی از مشاغل دیگر در یک واحد سازمانی قرار میگیرند.
الگوریتم زیر یک راه تلفیق سه روشی است که در صفحات قبل توضیح داده شد و توسط نگارنده بصورت عملی در طرحهای نیازسنجی آموزشی چندسازمان منجمله بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به اجرا درآمده است: نتیجهگیری: استفاده کارآمد و موثر از نیروی انسانی که مهمترین سرمایه یکسازمان محسوب میشود از الزامات اصلی دستیابی به اهداف سازمانی است و این مهم تنها از رهگذر برنامهریزی دقیق برای انتخاب،استخدام و مهمتر از آنها آموزش و بهسازی نیروی انسانی امکانپذیر است.
برنامه آموزشی در بک سازمان وقتی کارساز و رهگشا است که بیاعتنا به اقتضائات،ضرورتها و اهداف و مقاصدسازمان نباشد و به عنوان حرکتی در راستای اهدافسازمانی ارزیابی گردد بنابراین برای نیل به این مقصود در برنامهریزی آموزشی باید الگوهایی مورد توجه قرار گیرند که متضمن همه ملاحظات مذکور باشند بی اعتنایی به این ملاحظات نه تنها فقدان اثربخشی در برنامههای آموزشی را در بر دارد که اساسا نگرش مدیرانسازمان را به آموزشی و اهمیت آن تغییر میدهد و جایگاه آن را در نظر آنها متزلزل میسازد."