خلاصة:
عینیتگرایی پوزیتیویستی رهیافت غالب زبان علم در قرن بیستم است. همین امر مشکلاتی را در تحلیل زبان دین، که با امر قدسی و غیرتجربی سر و کار دارد، ایجاد کرده است. تحلیل گزارههای دینی با معیار تحققپذیری، که فقط گزارههایی را معنادار میداند که مابهازای خارجی دارند، باعث شده تا زبان دین و عرفان نوعی زبان مهمل با گزارههای کذب تلقی شود. این زبان قواعد و بازی خاص خود را دارد که پی بردن به آن مستلزم نوعی نگاه پدیدارشناختی و ماهوی است. در این پژوهش، ضمن تعریف عرفان و تقلیل آن به تجربة عرفانی، شاخصهها و نمودهای آن در زبان نشان داده شده است که محمل و بستر هرگونه ارتباط است. به این منظور منظومههای عطار (الهینامه، منطقالطیر، و مصیبتنامه) بررسی شده است. این تحقیق نشان میدهد که زبان عرفانی منظومههای عطار پیش از آنکه کیفیتی متناقض و تمثیلی در معنای رمزی عرفان داشته باشد، کیفیتی تعلیمی و آگاهانه دارد و در بیشتر موارد هنوز به شاخصة تجربة عرفانی نرسیده است.
ملخص الجهاز:
محدود کردن مفهوم عرفان به تجربة عرفانی نوعی احساس بی واسطه با امر قدسی است ، موضوعش (خدا) است ، و کیفیتی بسیط و تجزیه ناپذیر دارد که به وسیلة زبان گفته می شود و مسلم پرداختن به ساحات گوناگون زبـان م بعـث از تجربـة عرفـانی می تواند برخی از کیفیت های این تجربه را آشکار کند.
مـثلا در توصـیف عرصـة حیـرت این گونه شرح می دهد: آه بـاشـــد درد بـاشـــد ســـوز هـــم روز و شب باشد، نه شب نـه روز هـم مـرد حیـران چـون رسـد ایـن جایگـاه در تـحیـــر مـــانده و گــم کــرده راه گـر بــدو گـوینــد مسـتی یـا نـه ای ؟ نـیستی گـویـی کـه هستی یـا نــه ای ؟ در مـیانـــی یـــا بـرونـــی از مـیـــان بــر کـنـاری یــا نـهـانی یــا عـیــان ؟ فــانی ای یـــا بـــاقی ای یــا هـــر دوی یـا نـه ای هـر دو، تـویـی یا نـه تـویی ؟ گـویــد اصـلا مــی نـد نم چیـز مــن وان «نـد نـم » هـم نـدانـــم نــیز مــن عـاشقـــم امــــا نـدانـــم بـــر کـــی ام نـه مسلمانـم نـه کـافـر پـس چــی ام ؟ (منطق الطیر، ١٣٨٨: ٤٠٧) این زبان ، که برگرفته از حیرت عرفانی است ، عجز خود را در بیان کیفیت ایـن مقـام و مرحله با کمک عبارت های متناقض نما نشان می دهد؛ یعنی هر مفهومی که بـا کلمـات ذکـر می شود مفهوم و ساخت قبلی خود را می شکند و نوعی بی معنایی و ابهام را در سطح ابیات به وجود می آورد.