خلاصة:
در اندیشه دینی پدیده معجزات یکی از مهم ترین دلایل اثبات نبوت است. در میان اندیشمندان اسلامی در خصوص نوع دلالت معجزات بر اثبات نبوت دو دیدگاه کلی وجود دارد. به نظر برخی دلالت معجزات از نوع دلالت های عقلی است. در مقابل برخی از آنان بر این عقیده هستند که هیچ گونه رابطه منطقی میان معجزه و مدلول آن وجود ندارد و معجزه دلیل اقناعی در صدق ادعای نبوت محسوب می گردد. در این پژوهش تلاش شده است تا دیدگاه کسانی که معجزات را دلیل اقناعی بر اثبات نبوت می دانند و منکر رابطه منطقی میان معجزه و صدق ادعای نبوت هستند مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
ملخص الجهاز:
(شـیخ طوسـی، ٢٥٠؛ خواجه نصیر طوسی، ٢١٤؛ ایجی، ٢٢٢/٨؛ قاضی عبدالجبار، ٣٨٤) البتـه ایـن تعریـف در میـان اندیشمندان اسلامی با شرایط و قیود متفاوتی مانند خـارق عـادت بـودن، همزمـانی بـا ادعـای نبوت، مطابقت با ادعای پیامبر، وقوع معجزات در زمان تکلیف و مواردی دیگر همراه است اما از آنجا که توجه اکثریت اندیشمندان مسلمان معطوف به کارکرد و غایت معجزات یعنی اثبـات صدق ادعای نبوت است ، تحدی طلبی و عـدم وجـود معـارض، قابـل تعلـیم و تعلـم نبـودن، همزمانی با ادعای نبوت و فراتر بودن معجزات از سطح توان عموم مخاطبان اعم از متخصصان فن و غیر آن از مهم ترین قیود و شرایطی است که در تعریف این پدیده ذکر شده است .
در پاسخ به این اشکال باید گفت که با توجه به این که پدیـده معجـزه ماننـد پدیـده وحـی امری خارج از توان بشری است و درک منشأ آن و چگـونگی تحقـق آن در جهـان طبیعـت از سطح درک و فهم عموم انسانها فراتر است ، شاید نتوان به راحتی مانند سایر دلالت های عقلـی به کشف این رابطه منطقی دست یافت اما چنانچه بتوان اثبات نمود کـه از نظـر عقلـی محـال است که معجزه در اختیار غیر از انبیاء الهی قرار گیرد، آنگاه میتوان از نظر منطقی معجـزات را ملزوم خاص نبوت دانست .
ب. در نقد ایراد دوم ابن رشد میتوان گفت که هرچند پذیرش مقدمه «هر کس کـه معجـزه داشته باشد پیامبر و فرستاده خداست » مبتنی بر راه شرع و تجربه و تکـرار نیسـت امـا بـه نظـر میرسد که ماهیت معجزات به گونه ای است که فینفسه دلالت بـر ارسـال از سـوی پروردگـار دارد؛ به عبارت دیگر نفس معجزات و مقایسه آن با سایر امور مقدور بشر مخاطـب را بـه ایـن اطمینان و یقین میرساند که در تحقق این پدیده، مبدائی فراتر از توانمندیهای معمول در میان بشر، مؤثر است .