خلاصة:
زمان، سرمایه بینظیر خدادادی، منبع گران ارجی است که هر انسانی متناسب با ظرفیت خود، مراحل مختلف آن را درک میکند. برخلاف فلاسفه و حکما که براهین متفاوتی در باب ماهیت زمان دارند، اشتراکات عرفا درمورد زمان که با عنوان «وقت» بدان پرداختهاند، بسیار نزدیک به هم است. از آنجا که فلاسفه و متکلمین به توصیف و تعریف زمان پرداختهاند اما عرفا با اراده و ریاضت، درصدد تصرّف آن برآمدهاند، بنابراین، تبیین دیدگاه فلاسفه، متکلمین و عرفا در مورد زمان ضروری مینماید. تلاش عرفا جهت ایجاد ارتباط معنوی با کمال مطلق، بدان سبب است که با نزدیک شدن به خصلتهای انسان کامل، بتوانند از سیطرهی محدودیتهای مادّی و حجاب زمان رهایی یابند و طعم شیرین وقتهای خوش عارفانه را درک نمایند. پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سوالات است که زمان از منظر عرفا بر چند قسم بوده و تصور عرفا از زمان چگونه است؟ از این روی، جستار حاضر با تکیه بر روش بنیادی- تحلیلی، به تبیین جایگاه زمان از دریچهی نگاه عارفانهی عرفای پارسی از آغاز تا پایان قرن ششم هجری پرداخته است.
ملخص الجهاز:
تلاش عرفا جهت ایجاد ارتباط معنوی با کمال مطلق، بدان سبب است که با نزدیک شدن به خصلتهای انسان کامل، بتوانند از سیطرهی محدودیتهای مادی و حجاب زمان رهایی یابند و طعم شیرین وقتهای خوش عارفانه را درک نمایند.
«هرچه انسان کاملتر باشد، این اتحاد و نزدیکی به کمال مطلق بیشتر میشود و انسان کامل با ایجاد ارتباط معنوی با آن چشمهی نامحدود، توان رهایی از سیطرهی محدویتهای زمانی و مکانی را در خود میپروراند و مبدل به موجودی میشود که زمان و مکان، در اختیار او و تحت تصرف او باشد» (رزمجو، 1368: 222).
این موضوع که کل نظام خلقت دارای سه مرحلهی ناسوت، ملکوت و جبروت است، در کتاب «تاریخ و فلسفه علوم اسلامی» مورد تأکید واقع شده است: جهان مادی، جهان کثیف نام دارد که محیط بر آن، عالم نفسانی یا جهان لطیف است.
تصویر شماره 4- نسبت مراتب زمان با وجود 5- تصویر زمان در تصور عرفا موضوع زمان و تسلط بر وقت، بخش عمدهای از متون عرفانی را به خود اختصاص داده است.
وی، دلیل درستی نظرش را نسبت به زمان، در امکان رؤیت برکتبخش جمال الهی و نیز در این قدرت شهودی خود مییابد که میتواند پارههای طولانی زمان را به لحظات تبدیل کند(همان:360).
مسلم است که وقت در اینجا به معنی زمان نیست؛ بلکه، همان چیزی است که بر زمان وارد میشود ولی زمان، هرگز نمیتواند بر آن وارد گردد.
وقت عارف، «اکنون» است و منشأ این اکنون، زمان گذشته نیست.