خلاصة:
برخی معیارهای برتری، مانند انتساب به پیامبر، سلامت جسمانی، حسن وجه، نژاد، شخصیت و ... در فقه مشاهده میشود که در ظاهر با اصول انسانی و اخلاقی ناسازگار می نماید. در این مقاله، ابتدا این معیارها شناسایی میشود و سپس به دلیل تردید در وجود چنین احکامی در شریعت، با بررسیهای فقهی و تتبع در میان آثار فقها، میزان استواری آنها تحقیق می شود. در این میان، وجود برخی از احکام در شریعت، مردود شناخته می شود اما وجود برخی دیگر، ثابت است لذا در دومین مرحله، چرایی این احکام مورد تبیین قرار می گیرد.
ملخص الجهاز:
برخی شهرت عملی را جابر روایت ضعیف می دانند از آن جهت که کاشف از احتفاف به قرائن است (اجود التقریرات /٩٩/٢) و برخی علت آن را ایجاد وثوق به صدور می دانند (مظفر، اصول الفقه /٢٥٢/٢) و عده ای آن را بر مدار اطمینان دانسته ، و معتقد شده اند که با شهرت عملی ، اطمینان به روایت افزایش می یابد (تحریر الاصول /٤٩٩) و البته مخالفانی گفته اند که این سخن تمام نیست ، زیرا مقصود از اطمینان ، اطمینان نوعی است و بر فرض که به معنای اطمینان شخصی باشد- چنان که در باب اجتهاد که مبتنی بر رأی و نظر مجتهد است ، قوت آن بعید نیست - نمی توان پذیرفت که عمل مشهور طیق یک روایت ، سبب ارجحیت آن شود.
به طور مثال ، معیارهایی که جهت مقدم شدن یکی از ائمه جماعت مطرح می شود از جمله معیار «أصبح وجها»، بر مبنای روایات ضعیفی است که به لحاظ سند یا سند و دلالت قاصر هستند اما با شهرت عظیم جبران می شود (جواهر الکلام /٣٦٥/١٣) این شهرت ، طبق قاعده باید ضعف سند را جبران کند و نباید تردیدی در آن مطرح شود، اما محقق حلی پس از نقل از شیخان و سید مرتضی می نویسد: من اثری برای این امر در اولویت و وجهی برای شرافت مرد نمی بینم (المعتبر/٤٤٠/٢).