خلاصة:
درمیان کتاب های به جامانده از نثر صوفیه، نثر مقالات شمس تبریزی از کیفیتی خاص برخوردار است. زبان ویژه مقالات و حساسیتی که شمس در جای جای مقالات درباره زبان از خود نشان می دهد باعث شده است شاهد دیالکتیکی میان ساخت و معنای زبان باشیم که نتیجه آن شکل گیری نثری پیشرو نسبت به نثر هم عصران اوست. درمیان کارکردهای مختلف زبان شمس، کارکرد مجازی نثر از اهمیتی ویژه برخوردار است که آن را باید یکی از کارکردهای اصلی در گسترش مفاهیم زبانی مقالات به حساب آورد. ازاین رو، با توجه به نیازی که درباب بررسی ساختار مقالات به چشم می خورد، این مقاله با رویکردی فرمالیستی به کارکرد مجازی زبان پرداخته و دراین راه از نظریات رومن یاکوبسن درخصوص قطب استعاری و مجازی زبان بیشترین بهره را گرفته است. یاکوبسن با پذیرفتن نظریه سوسور درباره قراردادی بودن زبان و پذیرفتن دو محور جانشینی و هم نشینی در زبان، این موضوع را اضافه می کند که مجاز مرسل ازخلال رابطه مجاورت و محور هم نشینی کلمات، و استعاره ازخلال رابطه شباهت در محور جانشینی زبان صورت می بندد. او همچنین معتقد است که نثر از منشی مجازی درمقابل شعر که منشی استعاری دارد برخوردار است. با بررسی مقالات نیز می توان به این نتیجه رسید که نثر مقالات در قسمت هایی که قصد ارائه مفهومی خاص و ویژه درکار بوده از منشی مجازی درجهت ارائه مضمون سود برده است.
Among extant books of Sufis prose، the prose of Maqalat-e Shams-e Tabrizi has high and particular qualities. Its special language and the sensitivity that Shams shows in every point of his Maqalat regarding language makes us observe the dialectic between structure and meaning of language which is the results of forming a progressive prose compared to the prose of his contemporaries. Among the different functions of Shams’ language، metonymic function of prose has a special importance in Maqalat. Therefore، in order to discuss the form of Maqalat، in this article the metonymic language function is discussed، and in this way the theory of Roman Jakobson about metaphoric and metonymic pole of language has been used very much. Jakobson by accepting the theory of Saussure about the arbitrary aspects of language and also admitting two axes of replacing and companionship in language، adds that metonymy is formed by the relationship of proximity and companionship of words، but metaphor from the relationship of similarity in the replacement axis in language. By studying Maqalat we may conclude that its prose has used metonymy to present particular and special concepts.
ملخص الجهاز:
"نظریة مزبور در همین جمله های شمس تبریزی (فارغ از معانی آنها) صدق می کند و رؤیت پذیر است ؛ چراکه در همین جمله ها، نظامی زبانی برقرار است که به سبب حفظ قاعده های زبانی باعث شکل گیری معنا و مفهومی در ذهن خواننده می شود، و اگر دقت بیشتری صورت گیرد، کلمات با ترتیبی خاص کنار همدیگر قرار گرفته اند که در نظام زبان فارسی ازپیش قرارداد شده اند؛ یعنی با پس وپیش کردن هرکدام از این کلمات ، معنای جمله به کل عوض خواهد شد یا حتی ممکن است سبب آن شود که معنایی از آن را مخاطب درنیابد و درنهایت ، به گزاره هایی بی معنا تبدیل شود.
حال ، با نگاهی به متون عرفانی اعم از نثر و شعر درخواهیم یافت که کلام متمکن از کشف رابطة شباهت برای صحه گذاشتن بر حقیقتی ازپیش تعیین شده بهره می گیرد؛ چراکه استعاره از قابلیت تفسیر به عناصر اولیه برخوردار است (به شرط کشف رابطة شباهت ) به عبارتی دیگر، استعاره وسیله ای برای نشان دادن دنیای بیرون نویسنده است : خشم پیغمبر بجوشید و بگفت یک دو رمزی از عنایات نهفت کای خسان ، نزد خدا هی بلال بهتر از صد حی و خی و قیل و قال (مولانا، ٣/١٣٩٠: ١٧٦-١٧٧) در اینجا "خس "، که در لغت به معنای "خاشاک ، خاشه ، تراشه ، کاه و علف خشک " (معین ، ١/١٣٩١: ذیل خس ) است ، به صورت استعاره مورد استفاده قرار گرفته و به سبب شباهتی که میان مفهوم این واژه با فرومایگان و آدم های حقیر و پست در ذهن گوینده شکل گرفته است در محور جانشینی زبان جایگزین این مفاهیم شده است ."