ملخص الجهاز:
خستهکنندهترین فعالیتم در شرکت،پرکردن فرمهای ارزشیابی عملکرد کارکنان است که طی پنج روز آخر ماه باید آنها را تنظیم و به واحد مالی ارسال کنم.
طرح ارزشیابی در حقیقت میبایست نقش یک نظام تشویق و تنبیه را برای اصلاح عملکرد بازی کند ولی این موضوع در طرح ما مسکوت مانده بود.
اگر حرفش را میپذیرفتم او آنقدر جلو میرفت که عملا طرح ارزشیابی را بیخاصیت میکرد،به همین دلیل و از موضع بالا میگویم: ببین عزیزم این تصمیم من و مادرت است و دیگه هم عوض نمیشود.
چهار فرم جداگانه به نام هرکدام تنظیم میکنیم و پس از ارزیابی نتیجه زیر بهدست میآید: فاطمه دختر بزرگم(کلاس دوم راهنمایی)75 امتیاز زهرا دختر دومم(کلاس پنجم ابتدایی)50 امتیاز نوشین دختر سومم(کلاس سوم ابتدایی)25 امتیاز محمد علی(کلاس اول ابتدایی)100 امتیاز از اعلام نتیجه واهمه دارم،لذا این کار را برعهده همسرم میگذارم.
امتیاز فاطمه که اعلام میشود او را کمی آرام میکند ولی راضی بهنظر نمیرسد.
امتیاز زهرا که اعلام میشود چند لحظهای به من و مادرش خیره میماند و بعد بیصدا شروع میکند به گریه کردن.
بعد هم چون نمیتواند من و مادرش را کتک بزند سراغ محمد علی میرود و او را که بهخاطر بدست آوردن بالاترین امتیاز که وسط اتاق در حال رقص بود چنان هل میدهد که با صورت به زمین میخورد و گریهاش تمام اتاق را پر میکند.
من که بهشدت از عمل نوشین عصبی شدهام او را کتک میزنم ولی او سریع داخل اتاقش میرود و شروع میکند به گریه کردن.
طرح ارزشیابی هر ماهه هزینهای را به شرکت تحمیل میکند ولی از قبل آن نفعی نصیب شرکت نمیشود و این مشکلی است که سطوح مختلف مدیریت شرکت درگیر آن هستند.