خلاصة:
به طور کلی ، پایگاه اجتماعی ، کنشگران و گفتمان دموکراسی خواه حاکم در جنبش ملی نفت در اختیار طبقه متوسط جدید بود. در جنبش مزبور، طبقه متوسط جدید زمینه ساختاری یا پایگاه اجتماعی اصلی گذار بود که در شرایط خاص تاریخی (٣٢-١٣٢٨) که در حوزه سیاست ، الگوی مناسبات میان کنشگران سیاسی حاکم جهت گذار به دموکراسی مساعد بود برای تحقق آن اقدام ورزید. در این سال ها طبقه متوسط جدید از طریق تاسیس جبهه ملی و به دست گرفتن قدرت دولتی توانست مراحل اول و دوم فرایند گذار را که «شکست اقتدارگرایان » و «تقویت نهادهای دموکراتیک » بود، محقق نماید، لیکن به دلیل مواجه شدن با چالش ها و موانع گوناگون نتوانست سومین مرحله آن را که «تحکیم و تثبیت نهادهای دموکراتیک » بود به انجام رساند؛ در نتیجه ، فرایند دموکراتیزاسیون به صورت کامل طی نشد و متعاقب آن ، «اقتدارگرایی » مجددا ویژگی نظام سیاسی حاکم بر جامعه ایران گردید.
ملخص الجهاز:
"در این چارچوب در مبحث مذکور سه رهیافت «کلان و ساختار محور»، «خرد و کنشگرا محور» و «تلفیقی یا ترکیبی » که اولی برای 128 نمودار ٢ ١ـ متغیر ساختاری : ٢ـ متغیر کنشگری : ٣ـ متغیر کنشگری : گذار محدود (ناقص ) به دموکراسی در سال های ٣٢ ـ ١٣٣٠ ائتلاف جبهه ملی و دولت برآمده از آن فقدان یکپارچگی و انسجام میان نخبگان حاکم بین سال های ٣٠ ـ ١٣٢٠ ظهور و گسترش طبقه متوسط جدید بین سال های ٢٠ ـ ١٣٠٤ پیدایش ساختارها، زمینه ها و شرایط لازم اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و تاریخی ، دومی بر کنش آگاهانه نیروها و کارگزاران ، به ویژه طبقات اجتماعی و نخبگان سیاسی و سومی بر هر دو در پیشبرد دموکراسی یا جلوگیری از آن تأکید می ورزیدند، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند و از میان آنها هم به دلیل کاستی ها و کمبودهای نظریه های ساختاری و کنش گیری و هم بنا به موضوع ، سؤال اصلی و فرضیه پژوهش رهیافت تلفیقی را که آمیزه یا ترکیبی از دو نظریه مزبور بود، به عنوان پشتوانه نظری یا تئوری پشتیبان پژوهش انتخاب نمودیم (براساس این رهیافت اولا گذار به دموکراسی به صورت توأمان به زمینه های ساختاری و کنش گرایان اجتماعی و سیاسی نیاز دارد و ثانیا مستلزم عبور از سه مرحله فروپاشی یا شکست اقتدارگرایان ، ایجاد یا تقویت نهادهای دموکراتیک و تثبیت ، تحکیم و نهادینگی دموکراسی است ).
مطالب مبحث دوم که در قالب دستگاه نظری پژوهش ارائه گردیده ما را به کسب این نتیجه رهنمون می سازد که جنبش ملی و دموکراتیک نفت اولا حاصل تحولات درونی جامعه به ویژه در دوره پهلوی اول و دهه ١٣٢٠ بوده و ثانیا طبقه متوسط جدید در آن جنبش نقش اساسی و تعیین کننده داشته است : در این دوره اصلاحات مدرن دولت نوساز رضا شاه در حوزه های گوناگون ، منجر به تغییرات گسترده ای در صورت بندی اجتماعی و طبقاتی جامعه ایران شد که پیدایش و هویت یافتن طبقه متوسط جدید، که از لحاظ علایق و خواسته ها، نوسازی اقتصادی و اجتماعی جامعه و مشارکت در قدرت و برخورداری از امتیازات مدنی و سیاسی را خواستار بود، از اساسی ترین و تأثیرگذارترین / آنها به شمار می رود."