خلاصة:
پناهندگی در طول تاریخ مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است و امروزه به یکی از مهمترین تحولات سیاسی – اجتماعی در حوزه بینالملل تبدیل شده است. علارغم ماهیت حقوقی پناهندگی، در عمل، عوامل سیاسی و منافع کشورها، این مسأله را از حالتِ صرف حقوقی خارج کرده است، تا جایی که شرایط زمانی و مکانی در نوع تصمیمگیری دولتها برای اعطای پناهندگی موثر بوده است. این پژوهش سعی دارد با نگاهی واقعبینانه عملکرد دولتها در این خصوص تبیین کند. همچنین در این خصوص به شرایط پناهندگی در جمهوری اسلامی ایران نیز اشاراتی شده است.
ملخص الجهاز:
"در مقابل، برخی دیگر از فقها و صاحب نظران معتقدند که پناهنده از نظر فقه اسلامی محدود به مورد مستأمن نمیشود؛ چون در صورت قبول نظر گروه نخست دولت اسلامی موظف به دفاع از پناهندگان در برابر خطرات خارجی نیست و تنها لازم است، دولت اسلامی و افراد مسلمان که تحت فرمان این دولتاند، مزاحمتی برای مستأمنین ایجاد ننمایند؛ زیرا فرد مستأمن از ترس ظلم قدرتهای دیگر به دولت اسلامی پناه نبرده است، بلکه عقد امان صرفا برای رفع خطر از جانب دولت اسلامی با مستأمن منعقد میشود و این متفاوت با مفهوم پناهندگی در حقوق بینالملل و حتی حقوق داخلی کشورهاست.
به نظر میرسد که همین باز بودن دست دولتها و بر پایة صلاحدید خود عمل کردن، میتواند اینگونه پناهندگی را بیشتر دارای جنبه سیاسی کند، درحالیکه در پناهندگی به مفهوم اخص که موضوع کنوانسیون و پروتکل پشتیبانی از پناهندگان است، دولتها برپایة دلایل و شروط مصرح عمل میکنند و در واقع تکلیفی که کنوانسیون بر عهده آنها گذاشته است، باید انگیزه اصلی پذیرش فرد به عنوان پناهنده باشد؛ هرچند در عمل دولتها در این مورد نیز در کنار تکالیف حقوق ایشان به مصالح و منافع سیاسی خود سخت توجه دارند؛ ولی پیشینة تاریخی پناهندگی به مفهوم عام، نشانگر انگیزههای سیاسی آشکار و دادن ماده 14 اعلامیه جهانی حقوق بشر، واژه پناهندگی سیاسی را در اشاره به مواردی به کار برده که کسی بدون ذکر دلایل ویژه خواستار پشتیبانی است و به شکل خاص تنها وضعیتهای مستلزم مورد آزار و اذیت قرار گرفتن به علت ارتکاب جرایم غیرسیاسی یا اقدامهای معارض هدفها و اصول منشور ملل متحد را از دامنه شمول این مفهوم خارج کرده است."