خلاصة:
يكي از ابعاد وجود انسان كه كمتر به آن توجه شده، ساحت غيرشناختي نفس آدمي است. فيلسوفان اسلامي در ذيل قوه محركه و قوه عملي انسان به طور پراكنده به توضيح اين بعد از انسان پرداخته اند؛ اما ديدگاه واحدي درباره قوه عملي بيان نكرده اند. اين مقاله ضمن پذيرش اهميت شناخت و ارزشمندي قوه عاقله و نيز استناد شناخت حسن و قبح افعال به قوه نظري، تفسير غير شناختي از قوه عملي را قابل دفاع تر مي داند. همچنين اين پژوهش نشان مي دهد با توجه به آيات قرآن، قوه عملي به عنوان مبدا امور غيراداكي در انسان، جايگاه مهمي در سعادت آدمي دارد. نقش قوه عملي در حصول ايمان، ارتباط قوه عملي با فضايل و رذايل اخلاقي، نقش اين قوه در تحقق عدالت و عمل صالح و تاثير قوه عملي بر قوه نظري يا قوه شناختي از محورهايي است كه در آيات قرآن به اهميت قوه عملي اشاره دارد. با توجه به موارد ذكرشده، استكمال قوه عملي در سعادت نهايي انسان ضرورت مي يابد و علاوه بر جنبه شناختي نفس بايد به ابعاد غير شناختي آن نيز توجه نمود.
One of the aspects of human's existence that Less attention has been paid to it، is the non-cognitive aspect of the human's soul. The Islamic philosophers have expressed diffusely this faculty following of locomotive and practical faculties but haven't expressed about practical faculty. This article accept important of knowledge، worth of rational faculty and citation of grasp of the good and evil of acts to theoretical faculty، believe that interpretation of non-cognitive from practical faculty is more defensible. This article، also، show with attention to verses of Quran، the practical faculty is important in the human's happiness. The role of practical faculty in achievement of faith، relationship practical faculty with moral virtues and vices، role of this faculty in actualization of justice and good act، and influence of practical faculty on theoretical or cognitive faculty are axis that verses of Quran point to them. The perfection of practical faculty necessary into final happiness of human، with attention to mentioned items، soul must attention to non-cognitive aspect، in addition to its cognitive aspectes.
ملخص الجهاز:
"آیاتی در قرآن هدایت را مربوط به کسانی میداند که انگیزه رضایت و خشنودی خداوند در آنها وجود دارد (مائده: 16/ بقره: 207) و در روایات نیز ارزش اعمال همسان با ارزش نیات بیان شده که در حدیث معروف «انما الاعمال بالنیات» (مجلسی، 1404، ج67، ص211) به آن اشاره شده است؛ ازاینرو اگر انگیزه درستی در میان نباشد، آن کار از دیدگاه قرآن ارزشمند نخواهد بود و به همین سبب هجرت و جهادی که به خاطر خدا باشد، ارزشمند است (ممتحنه: 1) و در مقابل انفاق به انگیزه ریا باطل و بیثمر خواهد بود (بقره: 264/ نساء: 38)؛ اما انگیزه و شناخت را باید از جنس شناخت دانست یا غیر شناخت یا ترکیبی از هر دو؟ نیت یک فعل درونی و جوانحی است که در قلب آدمی رخ داده و مرتبط با قلب است (مصباح، 1377، ص132) و به نظر میرسد در نیت و انگیزه، نوعی گرایش و میل درونی نهفته است که منشأ آن قوه عملی به معنای غیر شناختی آن میباشد؛ برای نمونه زمانی که گفته میشود نیت و انگیزه شخص، رضای خداست، یعنی میخواهد و میل دارد که کار را در جهت خشنودی او انجام دهد.
دیدگاهی که قوه عملی را مبدأ امور غیر شناختی قرار میدهد، نگاه جامعتری به ابعاد وجود انسان داشته، مورد تایید و تأکید آیات میباشد؛ چراکه در قرآن کریم به مواردی همچون ایمان، فضایل و رذایل نفسانی، عدالت، عمل صالح، تأثیر امور غیرمعرفتی بر معرفت و نقش عوامل غیرمعرفتی در عدم پذیرش دعوت انبیا اشاره شده است که تبیین آنها بدون توجه به بعد غیرادراکی نفس، یعنی قوه عملی امکانپذیر نیست."