خلاصة:
موضوع نوآوری و خلق دانش یک حوزه پژوهشی مهم در برنامه ریزی توسعه منطقه ای محسوب میشود. بسیاری از کشورها به اهمیت این موضوع پی برده و به تقویت بخش های دانش محور اقتصادی پرداخته اند. در کشور ما نیز طی سالهای گذشته اقداماتی در راستای توسعه مبتنی بر دانش صورت گرفته و متاثر از آن ، تحولاتی در فضای سرزمینی کشور و نقش و جایگاه استان ها در فرایند این تغییر و تحول ، در حال شکل گیری است . با در نظر گرفتن این تحولات ، هدف اصلی این مقاله ، مقایسه تطبیقی جایگاه مناطق مختلف کشور در توسعه دانش محور می باشد. در این راستا، پژوهش حاضر با روش تحقیق کمی- تحلیلی و با استفاده از داده های آماری موجود و از طریق ابزار GIS و تحلیل های فازی و سلسله مراتبی (AHP) موجود در آن و نیز نرم افزار SPSS، به تحلیل پیامدهای این تغییر و تحولات پرداخته و تلاش نموده است تا جایگاه استان های کشور را در فرایند توسعه دانش محور مشخص نماید. برای این منظور با توجه به معیارهای مورد استفاده در مطالعات مشابه و همچنین با توجه به امکان دسترسی به داده ها و اطلاعات مربوط به این معیارها، در نهایت ١٥ نماگر در ٤ گروه شاخص انتخاب ، و بر این اساس ٣١ استان کشور رتبه بندی شده که نتایج ، حاکی از عدم تعادل شدید میان مناطق کشور در زمینه ظرفیت توسعه مبتنی بر دانش است . مناطق مرکزی کشور دارای وضعیت بهتری بوده و هر چه به سمت پیرامون میرویم شرایط به سمت بدتر شدن حرکت میکند. در این میان ، استان تهران با فاصله بسیار زیادی از دیگر استان ها در رتبه نخست قرار گرفته و پس از آن استان های قم ، سمنان و اصفهان در رتبه های دوم تا چهارم قرار دارند. همچنین سه استان کردستان ، سیستان و بلوچستان ، و خراسان شمالی به ترتیب رتبه های بیست و نهم تا سی و یکم را به خود اختصاص داده اند. این روند نشان دهنده نابرابریهای فضایی در توسعه دانش محور است که ضرورت و لزوم بازنگری
ملخص الجهاز:
"برای این منظور با توجه به معیارهای مورد استفاده در مطالعات مشابه و همچنین با توجه به امکان دسترسی به داده ها و اطلاعات مربوط به این معیارها، در نهایت ١٥ نماگر در ٤ گروه شاخص انتخاب ، و بر این اساس ٣١ استان کشور رتبه بندی شده که نتایج ، حاکی از عدم تعادل شدید میان مناطق کشور در زمینه ظرفیت توسعه مبتنی بر دانش است .
ارتباط میان نوآوری، رقابت پذیری و توسعه سرزمینی منجر به تلاش های بی سابقه ای از سوی سیاست گذاران در سطوح مختلف ملی، استانی، منطقه ای، محلی برای افزایش توان دانش و نوآوری شده است (٢٠١١ ,Dadashpoor and Taghidokht؛ ٢٠١٢ ,Taghidokht &Dadashpoor, ).
در این میان ، توسعه منطقه ای دانش محور به عنوان ابزاری اساسی برای کاهش تعارض و نابرابریهای منطقه ای مورد توجه قرار گرفته و جایگاه آن در نظام برنامه ریزی کشور نیز اهمیت یافته است (فصل چهارم قانون برنامه چهارم ، تحت عنوان توسعه مبتنی بر دانایی و فصل دوم قانون برنامه پنجم با عنوان علم و فناوری.
یافته های تحقیق : با توجه به هدف اصلی این مطالعه که سطح بندی و تعیین جایگاه استان های کشور از نظر توسعه مبتنی دانش است ، و همچنین با توجه به نوع داده های موجود، ابزار GIS و تحلیل های فازی آن یکی از بهترین ابزارهای تحلیل داده به شمار میآید که برای تلفیق معیارها و مقایسه کلی از این ابزار استفاده گردید."