خلاصة:
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه میان تفکر انتقادی (مهارتهای تفکر انتقادی) با رفتار شهروندی معلمان ابتدایی شهرستان تنکابن است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی میباشد. روش گردآوری دادههای تحقیق بهصورت میدانی و از طریق پرسشنامههای معتبر تفکر انتقادی و رفتار شهروندی میباشد که دارای گویههایی از نوع طیف لیکرت 5 گزینهای تشکیل شده و از پایایی و روایی لازم برخوردار میباشند. جامعه آماری تحقیق مجموعه معلمین ابتدایی شهرستان تنکابن به تعداد 483 نفر در 90 مدرسه میباشد. نمونه آماری این تحقیق به صورت تصادفی- طبقهای انتخاب و براساس جدول مورگان 214 نفر در نظر گرفته شدهاند. با استفاده از اطلاعات آماری توصیفی و استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام فرضیههای تحقیق مورد آزمون قرار گرفتهاند. قبل از آزمون همبستگی برای پی بردن به نرمال بودن توزیع دادهها از آزمون کولوموگروف- اسمیرنوف استفاده شده و بعد از اطمینان از نرمال بودن دادهها، فرضیههای اصلی و فرعی پژوهش، مورد آزمون واقع شدهاند. نتایج تحقیق نشان داده است، ضریب همبستگی بین متغیر پیشبین (مهارتهای تفکر انتقادی) و متغیر ملاک (رفتار شهروندی) در سطح 95 درصد به میزان 895 درصد= y معنیدار بوده است. ضمن اینکه هر یک از مهارتهای تفکر انتقادی (تحلیل، ارزشیابی، استنباط، استدلال قیاسی، استدلال استقرایی) قابلیت لازم را برای پیشبینی متغیر ملاک (رفتار شهروندی) معلمان ابتدایی برخوردار بودهاند، که در این میان تاثیر مهارت تجزیه و تحلیل بالاترین رابطه معنیداری را با رفتار شهروندی برخوردار بوده است.
ملخص الجهاز:
"یافتههای جدول 2 نشان داد که بین تفکر انتقادی و رفتار شهروندی معلمان شهرستان تنکابن رابطه معناداری وجود دارد؛ چرا که سطح معناداری مشاهده شده (0/000= sig) از مقدار خطای پیشبینی شدن (1درصد) کوچکتر می-باشد.
یافتههای جدول 3 نشان داد که بین مهارت تجزیه و تحلیل و رفتار شهروندی معلمان شهرستان تنکابن رابطه معناداری وجود دارد؛ چرا که سطح معناداری مشاهده شده (0/000= sig) از مقدار خطای پیشبینی شدن (1 درصد) کوچکتر میباشد.
براساس نتایج بهدست آمده در این فرضیه، آزمون فرضیه فرعی اول و خروجی حاصله دریافتیم که بین مهارت تجزیه و تحلیل و رفتار شهروندی رابطه معنیداری وجود دارد که این یافته با یافتههای رامبد و همکاران (1392)، حاجیزاده و همکاران (1393)، غیاثی و همکاران (1390)، برخورداری (2011)، حسینی (2010)، جاویدی کلاته (2010)، شعبنی (1382)، بل و همکاران (2003)، و فاکون و همکاران (2001)، همسو و همجهت میباشد.
براساس نتایج به دست آمده در فرضیه فوق، آزمون فرضیه فرعی چهارم و خروجی حاصله دریافتیم که بین مهارت قیاسی و رفتار شهروندی رابطه معنیداری وجود دارد که این یافته با یافتههای قاسمی و همکاران (1392)، حسینی (2010)، ابوالفضلی (1391)، غیاثی و همکاران (1390)، جاویدی کلاته (2010)، و امینی و همکاران (1392)، همسو و همجهت میباشد.
براساس نتایج به دست آمده در فصل چهارم، آزمون فرضیه فرعی پنجم و خروجی حاصله دریافتیم که بین مهارت استقرائی و رفتار شهروندی رابطه معنیداری وجود دارد که این یافته با یافتههای امینی و همکاران (1392)، قاسمی و همکاران (1392)، حاجیزاده و همکاران (1393)، غیاثی و همکاران (1390)، ابوالفضلی (1391)، و جاویدی کلاته (2010)، همسو و همجهت میباشد."