خلاصة:
در دوره قاجار، افغانستان به علت سرکشی مقطعی و توام با تجاوز حکام هرات و قندهار و کابل، به دیگر نواحی خراسان وتمایل قاجارها برای اعاده حاکمیت ایران در این مناطق، در کانون توجه قرار گرفت. در عرصه بین المللی نیز، سلطه انگلستان و کمپانی هندشرقی اش بر هندوستان و ترس و واهمه آنان از حملات افغانان درانی به آنجا ورقابت های استعماری با فرانسه و روسیه، سبب اهمیت یافتن این منطقه شد. انگلیسی ها در زمان فتحعلی شاه، با سیاست اعزام سفیر و انعقاد برخی قراردادها، وی را بر ضد زمان شاه درانی تحریک کردند؛ سپس با وعده های واهی، مانند مساعدت مالی و نظامی برای مقابله با روس ها و استرداد مناطق قفقاز، مانع از اتحاد فرانسویان با ایران و نفوذ احتمالی شان در افغانستان و هندوستان شدند. در زمان محمدشاه، ترس از نفوذ روس ها در آسیای مرکزی و افغانستان، آنان را واداشت تا با بهره گیری از سیاست ایجاد چالش و تهدید، هم حاکم هرات را علیه دولت ایران بشورانند و هم با حمله به جزایر خلیج فارس، مانع از فتح هرات و دیگر نواحی افغانستان توسط ایران شوند. در دوره ناصری نیز، بی درایتی ناصرالدین شاه و صدراعظم وی، آقاخان، سبب شد تا انگلیسی ها ابتدا قرار داد سال 1269ق/1852م را به ایران تحمیل کرده و سپس، با استفاده از سیاست جنگ طلبی و اشغال جنوب ایران و تحمیل عهدنامه پاریس، افغانستان را از ایران جدا کنند.
During Qajar era، Afghanistan became the central of attention as a result of reasons such as temporal rebellions، the invasion of rulers of regions i.e. Herat، Qandehar and Kabol to Khorasan and also Qajar kings' tendency for restoration of sovereignty on such regions. Internationally، some factors including the domination of England and East India Company on India، England's fear for Dorani Afqan's Attacks and colonial rivalries with Russia and France had a remarkable role in the importance of Afghanistan. England succeeded in provoking Fath Ali Shah against Zaman Shah Dorani by sending ambassadors and signing the treaties. Subsequently، England prevented the alliance of Iran with France and the influence of France by invalid promises for financial and military assistances against Russia troops and restoration of Caucasus regions' control. Under Mohammed Shah's kingdom، the fear of Russia's influence on Central Asia and Afghanistan obliged England not only to provoke the rulers of Herat against Iran's government but also to attack Persian Gulf's islands preventing from Iran's conquest in Heart and other regions by utilizing the policy of threat and challenge. During Nasser Al din Shah's period، at first، England imposed the contract of 1269 A.H on Iran and then the separation of Herat by occupation of south of Iran and Paris treaty، which was as a result of incompetence of Iran's authorities.
ملخص الجهاز:
این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که چه عواملی سبب توجه انگلستان و کمپانی هندشرقی، به منطقۀ افغانستان، در زمان جانشینان آقامحمدخان شد و چرا شاهان قاجار در انجام اقدامات بهینه، برای حفظ نواحی افغاننشین شرق خراسان ناکام ماندند؟ پیشینه تحقیق کتاب محمود محمود با عنوان «تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی» شاید مهمترین پیشینه در موضوع مدنظر باشد.
درباره نقش روسها در لشکرکشی محمدشاه به هرات، باید افزود که حمایتهای روسیه از دولت ایران در این زمان، نه تنها بلندمدت نبود، بلکه صرفا در جهت حفظ منافع تجاری و مشروع آنها در ایران و آسیای مرکزی بود و نه مقدمهای برای حمله به هند (Morrison, 2014: 263).
علاوهبر تصرف خارک به وسیله ناوگان انگلستان و تهدید آنها برای حمله به فارس و دیگر مناطق جنوب ایران، عوامل دیگری را نیز میتوان در ناکامی محمدشاه، برای تسخیر هرات و عقبنشینی از آنجا دخیل دانست، این عوامل عبارت است از: شوریدن اهالی اصفهان علیه والی آنجا؛ حملۀ بیدلیل علیرضاپاشا، وزیر بغداد به محمره یا خرمشهر (خورموجی، 1344: 27)؛ وقوع جنگ و درگیری داخلی در همدان و تویسرکان (قاجار، 1327: 264)؛ مواجهشدن سپاه قاجار با کمبود آذوقه (واتسن، 1340: 206)؛ اقدام آستین لیارد (Austin Liard) در تحریککردن محمدتقیخان، رئیس ایل بختیاری (شمیم، 1380: 147) و دیگر افراد و قبایل،به شورش، به بهانۀ اختلافات مذهبی؛ پشتیبانینکردن روسها از دولت ایران (Uluerler, 2015: P 809).