خلاصة:
بعد از ظهور نیما و پیدایش شعر نو فارسی و تثبیت این نوع ادبی جدید، جریان های مختلفی در شعر نو فارسی شروع شد. یکی از این جریان ها، «شعر زبان محور» است . این جریان شعری با تاکید بر اهمیت زبان در شعر، بازی های زبانی و رفتارهای زبانی ، توانایی های زبان را کانون توجه خود قرار می دهد. این پژوهش به شیوة توصیفی -تحلیلی با بهره گیری از نظریه های ادبی بویژه نظریات وینگنشتاین به بیان نقش و اهمیت زبان در شعر معاصر می پردازد. هدف پژوهش پیش رو، معرفی این جریان شعری و بررسی موّلفه های آن ، بر پایة نظریات نقد ادبی جدید است . بر اساس نتایج به دست آمده ، شعر زبان محور از قابلیت های زبان برای ایجاد نوآوری بهره می برد و با قدرت زایش مستمر خود، فضاها و فرم های جدید را می آفریند. در این نوع شعر با یک بازی زبانی روبه رو هستیم که در آن هدف ، انتقال معنای مشخّص نیست ، بلکه فراهم کردن امکان ارتباط های معنایی متکّثر با خواننده است .
Prominent literary texts have the ability to accept criticism and comprehensive studies، and it can open many windows to researchers for further studies. According to many analysts and literary critics the book "Shazdeh Ehtejab" by Golshiri has attracted a lot of attention of critics. Many articles on this subject have been published in scientific research-based journals. Some of them have also investigated the relationship among the different types of the analyses made. The analyses highlighted this work from the perspective of literary criticism and the relevant theories. In the present study we selected seven articles and based on their scientific level and their approximate content homogeneity، an attempt was made to study them. The form، structure and the content of the papers were the matter of concern. The analyses indicated that the papers possess some weaknesses in term of their form and content analyses. The only strong point of the papers is the way they have approached the subject and the content of the book. The result of the study also showed that some of the selected papers do not deserve to be considered as researched-based articles. It can be highly recommended to the editors of the journals and particularly their commentators to feel more responsibility in their jobs. In this regard، the articles in “Naghde Adabi” magazine have less research-oriented approach and those in “Shenakht” magazine possess more research-based one.
ملخص الجهاز:
"(رویـایی ، ١٣٩١، ص ١١٣) در سرتاسر ادوار شعر فارسی توجه به قابلیت هـا و پتانسـیل هـای زبـان ، بـازی بـا کلمات ، ابداع ترکیبات تازه ، تصرف شاعر در نحو عبـارت هـای شـعر و غیـر دسـتوری جلوه دادن آن خواسته یا ناخواسته مورد توجه و یکی از دغدغه های شاعران بوده است : به عنوان نمونه می توان به این موارد اشاره کرد: زلف سیهش به شکل جیمی همچنین در بیت زیر: چنان استاده ام پیش و پس طعن قدش چو الف ، دهن چو میمی (نظامی ، ١٣٦٣، ص ١٨٢) که استاده الف های «اطعنا» (خاقانی ، ١٣٦٨، ص ٢٥) نظامی و خاقانی همان اندازه می توانند در بازی های زبانی شیرین زبـانی کننـد کـه آزرم در شعر زیر به آن می پردازد: - روی آب برود زیر آبش را می زنند، زیر آبی برود، ابـرویش را مـی برنـد.
(آزرم ، ١٣٨١، ص ٣) __________________________________________________________________ علاوه بر آن اگر زبان شعر را کارکرد مجموعه ای از مفردات و ترکیباتی بدانیم کـه رابطه ای غیر مفهومی را بین خواننده و متن پدید می آورند در ابیات بسیاری از مولانـا و دیگر کهن سرایان با نمونه هایی از آن مواجه هستیم : دم سخت گرم دارد که به جادویی و افسون بزنـد گــره بر آب و ببنـدد او هــوا را (مولوی ، ١٣٨٤، ص ١١٠) همان طور که «گره بر آب زدن » و «بستن هوا» جزء ترکیبات و تمهیداتی هستند که می توانند جنبشی در سـاختار و لـذتی در مـتن پدیـد بیاورنـد، در سـطر زیـر شـاعر از ترکیب سازی تازه ای برای بیان مهارتش استفاده می کند که پویایی و قدرت زایـش زبـان را به رخ می کشد: - من جیغ می خورم برای روزهای مبادا(آقاجانی ، ١٣٩١، ص ٥٢) - باران که میوزد سوی چشمانم باران که میوزد بـاران کـه میـوزد،(براهنی ، ١٣٩١، ص ٨٤) ترکیب تازة «وزیدن باران » پیش از این در ادبیات ما به گونـه ای دیگـر چـون : «بـه صحرا شدم عشق باریده بود» مورد توجه قرار داشته است ."