خلاصة:
هرمنوتیک به معنی تاویل متن از قرن هفدهم مورد توجه برخی فلاسفه غربی قرار گرفت و در قرن بیستم با پدید آمدن هرمنوتیک مدرن دستاوردهای آن به حوزه بسیاری از علوم مانند الهیات، فلسفه، علوم اجتماعی و ادبیات راه یافت. بر خلاف هرمنوتیک کهن که مولف محور است و هر متنی را فقط دارای یک معنی میداند هرمنوتیک مدرن مفسر محور و قائل به معانی متعدد برای یک متن واحد است. هر چند واژه هرمنوتیکاخیرا به عرصه ادبیات فارسی راه یافته است، اما به لحاظ مفهومی سابقهای بسیار کهن در متون دارد. آثار صوفیه را باید از آن دسته متونی دانست که با نگاهی تاویلگرا به آیات و احادیث رویکردی هرمنوتیکی دارند. یکی از این متون، مصباح الهدایه عزالدین محمود کاشانی، مهمترین کتاب عرفانی قرن هشتم هجری است. کاشانی در این اثر، بارها برای اثبات مقاصد عرفانی خود از آیات و احادیث بهره گرفته و آنها را بر مذاق متصوفه تاویل کرده است. در این نوشتار نگارندگان بر آنند تا پس از تعریف هرمنوتیک و تقسیمبندیهای آن، تاویل قرآن را با ذکر شواهد، در مصباحالهدایه مورد بررسی قرار دهند.
ملخص الجهاز:
"سپس آیات ٦ و ٧ سورة معارج را به حال نقد ارباب بصـایر و اصحاب مشاهدات تأویل می نماید که هم امروز در ایـن دنیـا از قیـد خـودی رسـته انـد و در وجود او هالک اند: « والا ارباب بصایر و اصحاب مشاهدات که از مضیق زمان و مکان خلاص یافته انـد ایـن وعده در حق ایشان عین نقد است : إنهم یرونه بعیدا و نریه قریبا » (همان،١٥٣) در باب دوم - بیان علوم -الهام را به معنی علم درست ثابتی مـی دانـد کـه حـق آن را از عالم غیب در دل اولیا می افکند و قذف حق را در آیة ٤٧ سورة سبا به همـین معنـی تأویـل کرده است : « [ الهام] علمی است درست ثابت که حق عـز و عـلا آن را از عـالم غیـب در دلهـای خواص اولیا قذف کند قل إن ربییقـذف بـالحقعلام الغیـوب و متصـوفه آن را خـاطر حقـانی خوانند.
سپس به بیان اشتغال حضرت سـلیمان بـه اسـب هـای تندرو در سورة ص پرداخته و کلمة « مسـح » را در آیـة ٣٣ بـه معنـی قطـع سـاقهـا و گردنهای اسبان تفسیر کرده است : « چنانکه سلیمان - علیه السلام - که محبـت صـافنات جیاد و اشتغال بـدان او را از ذکـر حـق تعـالی مشـغول گردانیـد بعـد از آن آتـش غیـرتش برافروخت و تیغ بی دریغ از نیام قهر برکشید و می گفت إنی أحببت حب الخیر عن ذکر ربی حتی توارتبالحجاب ردوها علی و ساقها و گردنهای ایشان را قطع می کـرد فطفـق مسـحا بالسوق و الاعناق » (همان،٥٧٩) همان طور که مشاهده می شود عزالدین کاشانی از میان معانی مختلـف مسـح ، معنـی گردن زدن را برگزیده تا به تفسـیری مطـابق مـذاق متصـوفه دسـت یابـد؛ هرچنـد چنـین تفسیری از این آیة شریفه در متون دیگری نیز مطرح شـده امـا برخـی از مفسـران آن را رد کرده اند."