خلاصة:
در دوران پهلوی دوم نه تنها روابط سیاسی – دیپلماتیک میان ایران و آمریکا قطع نگردید، بلکه در دو دهه واپسین سلطنت پهلوی، شاهد گسترش شدید روابط طرفین هستیم. هم زمان با فضای تنشزدایی، خروج آمریکا از ویتنام و بروز اعتراضات و جنبش های مدنی در آمریکا، به ایران اعطا می شود و شاه نیز حافظ منافع غرب در منطقه می گردد. در « ژاندارمی منطقه » لقب تمام این دوران، این روابط حسنه - چه در زمان استقرار دموکرات ها و چه در دوران حاکمیت جمهوری خواهان بر کاخ سفید- به نحوی پررنگ توسط طرفین تعقیب می گردید. ادعای این مقاله این است که ژاندارمی منطقه صرفا تحولی در نظام بین الملل نبود بلکه اوضاع داخلی نیز موثر است؛ اما در نهایت وزن سنگین معادله را در کفه نظام بین الملل، به ویژه تصمیم آمریکا قرار می دهد. دلیل برگزیدن ایران، توان متنوع سیاسی و راهبردی آن نسبت به دیگر کشورهای
منطقه بود.
ملخص الجهاز:
"با اینکه نظم ، برنامه و هدف سرانجام به سیاست خارجی ایران بـاز مـیگـردد، تـنش از دستگاه دیپلماسی کشور رخت بر نبسته اسـت ؛ زیـرا اگرچـه سیاسـت مقاومـت و عـدم امتیـاز دادن وزارت خارجه دولت مصدق نیروهای اجتماعی ملیگرا، مذهبیون و حتی چپ هـا را راضـی کـرده بود، قدرت های بزرگ که شاه و دربار را در اختیار خویش داشتند از روند جدید راضـی نبودنـد و بر این اساس طراحی کودتا را انجام میدهند.
اگرچه نیکسون زمانی اعلام کرده بود که در صورتی که به رهبران چین اجازه پیروزی دهیم به توسعه طلبیهای خویش خواهند افزود و تایلند، اندونزی، مالزی و حتی ژاپن را در خطـر افتـادن در دامان کمونیسم میدانست و اینکه به نظر او «چین تنهـا زبـان قـدرت را مـیدانسـت » (ترابـی،١٣٧٩: ١٨٠-١٧٢)، اما اعتراضات داخلی که خونریزی و هزینه کرد در ویتنام و دیگر نقاط جهـان را موجـه نمیدانست و در قالب اعتراضات مدنی و جنبش هـای اجتمـاعی ضـد جنـگ و ضـد مطلـق انگـاری حاکمان بروز پیدا کرده بود،(٧) به علاوه واقعیت های جهانی، موجب شد نیکسـون و مشـاورانش بـا (8) این فکر در میدان انتخابات پای بگذارند که در سیاست خارجی تغییـر اساسـی ایجـاد کننـد.
چگونـه مـیتـوان پذیرفت شاه در سیاست خارجی خود جدا از منطق خارجی آمریکا تصمیم میگرفت در حالی کـه از سوی دولت تازه تأسیس امارات متحده عربی تهدید به نقض تمامیت ارضی مـیشـد و طـی ایـن کش و قوس ناچار به دولت شدن استان بحرین تن دهد؟ اگر این ادعای جاسپر نادیده گرفته شود که گفت ایران و عراق پس از شوروی بـرای آمریکـا، دشمن بالقوه به شمار میروند، باز هم عبارت «شاه به مثابه متحد و هم پیمان غرب » به نظـر سـنگینی میآید."