خلاصة:
اثبات گرایش فطری و درونی در نهاد انسان ها به سوی پروردگارشان، یکی از بهترین راه های اثبات و شناخت خدا است؛ چراکه این راه، ذاتی، همگانی، تغییرناپذیر و پایدار است و می تواند از استوارترین برهان های اثبات وجود خدا باشد. از آنجا که فطرت انسان، دارای گرایش های مختلف است، تقریرهای برهان فطری نیز براساس این گرایش ها متفاوتند. در برهان فطرت عشق به کمال مطلق، با استفاده از عشق ذاتی و درونی انسان به کمال مطلق، خدا اثبات می شود. در برهان فطرت امید نیز از راه اثبات امید انسان در سختی ها و کوتاه شدن دستش از تمام اسباب و وسائط مادی، وجود خدا اثبات می شود. در برهان فطرت افتقار که از ابتکارات مرحوم آیت الله شاه آبادی است، با استفاده از برهان فقر ذاتی صدرایی و برهان امکان و وجوب سینوی، پس از اثبات ذات فقیر و امکانی انسان ها، ذات غنی خداوند اثبات می شود. برهان فطرت انقیاد، برهان فطرت خوف و برهان فطرت بغض نقص نیز که باز از ابداعات فلسفی ایشان هستند، به ترتیب از راه اثبات خضوع ذاتی انسان در برابر کمال، خوف از دست دادن محبوب ها و تنفر از نقص، خداوند را اثبات می کنند. در منظومه فکری آیت الله شاه آبادی چگونه با تقریرهای مختلف برهان فطرت یا تضایف از گرایش درونی انسان، وجود خدا اثبات می شود؟ این پژوهش ضمن پاسخ به این پرسش، به تحلیل تقریرهای این برهان می پردازد.
ملخص الجهاز:
"ایشان در جای دیگر، اثبات صغرای قیاس، (وجود گرایش به کمال مطلق و استدعای هستی محض یا امید به خدا در نهاد انسان) را متوقف بر پذیرش مقدمهای حدسی که بعد از مشاهده مصادیق خارجی، حاصل شده یا پذیرش استقرا یا پذیرش راه تجربه دانسته، مینویسد: حدسی بودن مقدمه را ممکن است خصم نپذیرد؛ زیرا وی چنین حدسی را در خود نمییابد و اگر هم کسی خواست از راه استقرا آن را حل کند، این استقرا یقینآور نیست؛ چون تام نیست و اگر هم از راه تجربه خواست آن را اثبات کند، باید بداند که این مقدمه در خصوص مبحث از قبیل امور تجربی معروف یعنی تجربه حسی هم نیست تا به دلیل تجربی بودن، یقینآور باشد.
(همو، 1387: 288) در جواب باید به این نکته توجه داشت که جناب استاد، مشکل اصلی برهان فطرت را در اثبات صغرای آن برای تمام انسانها میداند و چون وجود امید در هنگام سختیها و مصائب یا عشق به وجود کمال مطلق در نهاد افراد از دیدگاه ایشان از راه استدلال قابل اثبات نمیباشد، برهان فطری نیز ناتمام بوده، در قالب یک استدلال شخصی سودمند است، نه برهان عقلی؛ درحالیکه هر کدام از صفات فطری از جمله امید در هنگام مواجهه با مصائب یا عشق و محبت به کمال مطلق، از دیدگاه مقرران برهان فطرت، امری بدیهی است و ایشان نیازی به اثبات آن ندیدهاند برای مثال، امام خمینی درباره بدیهی بودن امور فطری میفرماید: باید دانست که آنچه از احکام فطرت است، چون از لوازم وجود و هیئت مخمره در اصل طینت و خلقت است، احدی را در آن اختلاف نباشد؛ عالم و جاهل و وحشی و متمدن و شهری و صحرانشین در آن متفقاند."