خلاصة:
اندرو ریپین، یکی از برجسته ترین قرآن پژوهان معاصر، در مقالات متعدد، آیات 95 انبیاء، 40 اعراف، 24 نبا و چالش های پیش روی مفسران در تعامل با ساختارهای نحوی دشوار یا واژگان غریب این آیات و نقش اختلاف قرائات در این روند را بررسی کرده است. او نیز مانند سایر خاورشناسان شکاک، اسانید روایات اسلامی را به طور کلی بی اعتبار دانسته و نسبت دادن قرائات به مراجعی از نسل نخست مسلمانان را جعلی و تنها عاملی برای اعتبار بخشیدن به این قرائات می داند. ریپین تاثیرپذیری از مفاهیم عهدینی و انگیزه های عقیدتی ـ کلامی را در پیدایش قرائات مختلف در بازه ای از زمان، که به تثبیت نهایی متن قرآن انجامید، موثر می داند. در این جستار، دیدگاه های وی در زمینه خاستگاه اختلاف قرائات و کارکرد اصلی آن تبیین و نقد شده است.
ملخص الجهاز:
"وی در دیدگاه نخست، بیان میکند: برای تفسیر برخی واژههای قرآنی - برای مثال، واژة «شهید»- از مفاهیم مسیحی آن واژه استفاده شده است و مسلمانان برای اثبات برتری قرآن بر دیگر کتابهای آسمانی، پس از اینکه با تفسیر دوگانهای که مفسران مسیحی از واژة «کامیلوس» ارائه کرده بودند، مواجه شدند، به اختلاف قرائات متوسل شدند و برای اینکه معنای دیگری برای واژة «جمل» بیابند، مجبور به استفاده از قرائتهای مختلف شدند و این مسئله خاستگاهی برای اختلاف قرائات شد (ریپین، 1980، ص110).
البته برخی افراد معیارهای مزبور برای تشخیص قرائت صحیح را خالی از اشکال نمیدانند و نقدهایی بر آن وارد میکنند (رجبی، 1392، ص 81-79) و در نهایت، قرائت حفص از عاصم را از آن نظر که موافق با قرائت مشهور ثبت شده در قرآن موجود بوده است، قرائت صحیح قرآن کریم میدانند (همان، ص 76)، درحالیکه باید توجه داشت با استفاده از سه شرط مطرح شده در فوق نیز به همین قرائت حفص از عاصم به عنوان قرائت صحیح میرسیم؛ زیرا هر سه شرط مذکور فقط در قرائت وی صدق میکند و در واقع، نتیجة هر دو دیدگاه یکی است.
برای مثال، ریپین برای نپذیرفتن نظر وات دربارة معنای «جمل»، علت غیر واقعی دانستن انتساب معانی واژة «غساق» به کسایی و یا غیرقابل قبول دانستن اینکه موضوع را مفسران نخستین به پیچیدگیهای لغوی و نحوی آیات قرآن توجه کرده باشند، دلیل علمی قابل قبولی ارائه نمیکند و فقط به ذکر این عبارت که «این موضوع غیرقابل قبول است»، بسنده میکند."