خلاصة:
هوش فرهنگی به درک سریع و صحیح مولفه های فرهنگی مختلف کمک می کند تا رفتاری متناسب با هریک از آنها بروز داده که از این طریق تعارضات بین گروهی را به حداقل رساند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی رابطه بین هوش فرهنگی و کار گروهی کارکنان در اداره کل امور مالیاتی استان گیلان می باشد.
جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان اداره کل امور مالیاتی استان گیلان است که تعداد آنها 488 نفر بوده و از این میان تعداد 232 نفر بعنوان نمونه با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه و بمنظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و نرم افزار SPSS18 استفاده شده است. همچنین برای رتبه بندی ابعاد هوش فرهنگی از آزمون فریدمن استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه معنی داری در سطح 1% و میزان همبستگی 468 % بین هوش فرهنگی و مولفه های آن )فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری( با کار گروهی کارکنان می باشد. نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد که از میان مولفه های هوش فرهنگی به ترتیب هوش فرهنگی انگیزشی، هوش فرهنگی رفتاری، هوش فرهنگی فراشناختی و هوش فرهنگی شناختی برای تاثیر بر عملکرد گروهی کارکنان از اولویت بیشتری برخوردارند.
ملخص الجهاز:
"توماس، هوش فرهنگی را سیستم ارتباط دانش و مهارتها که با استراتژیهای فرهنگی پیوند خورده و به افراد اجازه میدهد تا با جنبههای فرهنگی محیطی شان تطبیق پیدا کنند، آنها را انتخاب نمایند و شکل دهند، تعریف میکند و دانش فرهنگی، مهارتهای میان فرهنگی، فرهنگ و فراشناختی از اجزای آن میباشند که در ارتباطات بین فرهنگی موثر (قضاوت فردی، توسعه روابط بین فردی و عملکرد وظیفه) کاربرد دارد (Thomas et al, 2008).
این انگیزه شامل ارزش درونی افراد برای تعاملات چندفرهنگی و اعتماد به نفسی است که به فرد اجازه میدهد در موقعیتهای فرهنگی مختلف بصورتی اثربخش عمل کند (Elenkov & Manev, 2009).
با توجه به نظریات ارائه شده، مدل مفهومی تحقیق حاضر بشرح ذیل است: شکل(1): مدل مفهومی فرضیههای تحقیق فرضیه اصلی: بین هوش فرهنگی کارکنان و کار گروهی آنها رابطه معنی داری وجود دارد.
با توجه به ماهیت رابطهای فرضیههای تحقیق و نرمال بودن توزیع عاملها، از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون برای سنجش رابطه بین هوش فرهنگی و کار گروهی کارکنان استفاده شده است (جدول شماره 3).
به همین صورت در جدول ذیل تمامی روابط بین متغیرها نشان داده شده است که با توجه به سطح معنی داری مشاهده شده که برای همه روابط در سطح 01/0 میباشد، میتوان گفت که فرضیههای فرعی هم تایید شدند، اما متغیر هوش فرهنگی شناختی نسبت به سایر متغیرها ارتباط ضعیفتری با کار گروهی کارکنان دارد که باید برای تقویت آن پیشنهاداتی ارائه نمود."