خلاصة:
فلاسفة اگزیستانسیالیست توجّه خاصّی به ادبیّات و از جمله شعر داشتهاند؛ بهطوریکه برای آنان، شعر، شعر وجود است. شعر و زبان شعری محملی است که هستی هستندگان در کانون توجّه قرار میگیرد و توجّه به هستی محض مهمترین دغدغة اگزیستانسیالیستهاست و شعر شاعران اصیل به نوعی نمایانگر اصالت وجود شاعر؛ هایدگر خانة هستی انسان را در زبان دانسته است و در این بین کسانی که بیش از همه بر زبان و مسائل آن تمرکز میکنند، شاعران هستند. از طرف دیگر اگزیستانسیالیستها دارای اصولی هستند که عبارتند از؛ امکان، آزادی، فردیّت، دلهره و نگرانی و در نهایت تاویل. در این مقاله سعی بر این است که نحوة حضور این موارد در شعر(بویژه شعر شاعران مطرح نوپرداز) با استفاده از تمهیدات بیانی(تشبیه، استعاره و نماد) و نحوة کارکرد آنها تشریح شود؛ زیرا این مکانیسمهای شعری با اصل و وجود پدیدارها سر و کار دارد و به بیانی دیگر کار آنها هستی بخشیدن به هستیهای تکراری و دمدستی است و همین امر سوقدهنده اذهان به سمت هستی محض است. در نهایت علّت اینکه چرا افراد برجسته این مکتب، شاعران را بزرگترین اگزیستانسیالیستها محسوب کردهاند، بررسی خواهد شد.
Existentialist philosophers pay special attention to literature، including poetry; so that for them poetry is nothing save the poetry of existence. Poetry and poetic language is a measure that its focus is on the concept of existence and paying attention to sheer being is their great concern. Poetry of virgin poets somehow indicates the originality of the existence of the poet. Heidegger refers to language as the “room of the existence” of human and those who have great focus on language are poets. On the other hand existentialists have some principles including; possibility، freedom، individuality، anxiousness and finally interpretation. In this article، it has been attempted to survey the presence of these concepts in poetry (especially famous modernist poets) by figurative language (simile، metaphor) and their functions have been described; because this poetic mechanism deals with principle and existence of phenomena. In other words their functions are giving existence to routine and trivial beings and this matter leads minds to sheer existence. The reason that why great representatives of this school count poets as great existentialists will be discussed eventually.
ملخص الجهاز:
"شاعر اصیل نیز آزادترین شخص محسوب می شود؛ زیرا او با قرارگرفتن در عدم قطعیت امکان های بی شمار اطراف خویش ، هرطور که بخواهد، می تواند آن امور را برگزیند و آنها را بر اساس دیدگاه و ذهنیت خویش تأویل و تفسیر کند؛ درحالی که همین امور برای مردم عادی ، به عنوان قطعیت هایی تک معنا و مفهوم ، بر ذهن او سلطه پیدا می کنند و او در قبال آنها و هستی بخشی به آنها هیچ دستی ندارد و در اصل ، هستی او توسط آنها رقم می خورد؛ اما شاعر اصیل با استفاده از قدرت خیال خویش که عرصة آزادی او می باشد، امور را از نو تعریف می کند و معنایی تازه برای آنها می آفریند و در یک مرحله بالاتر با التفات و توجه خاص خود، باعث هستی دوبارة امور می شود، اموری که در روند تکرار و کلیشه ای بودن ، هستی خود را از دست داده اند و این شاعر است که با قراردادن آنها در روندی تازه و جدید، باعث جلب توجه افکار می شود.
»(P٥٣٧ ,٢٠٠٦,Yeganeh) شاعر نیز باید، فارغ از رسوم و روش های کلیشه ای ، بر اساس ذهنیت و تجربه های اصیل خویش به امور بنگرد و آنها را از نو معنی کند و باید در نظر گرفت که «اساس هستی انسان در امکان خاص و بی تفاوتی قرار دارد و هیچ چیزی ضروری نیست ؛ بنابراین انسان با نظر و انتخاب و نیت های خود، می تواند به آن بی تفاوتی ها معنی بدهد و آنها را به میل و فکر خود تغییر دهد، همین حالت مبین آزادی اوست و قدرت انتخاب بین دو یا چند امر، زمینة هستی انسان است ."