خلاصة:
موضوع این مقاله، بررسی دیدگاههای عرفا دربارة مراتب تجلّی با توجّه به قصّههای قرآنی میقات حضرت موسی(ع) و معراج حضرت محمّد(ص) است. خدا در حقّ موسی فرمود: «جاء موسی» و دربارة پیامبر گفت: «أسری بعبده.» عرفا با توجّه به این مسأله، میقات و معراج را سفری عرفانی میدانند. موسی طالب، مرید، محبّ و سالک مجذوب بود. در مقابل، محمّد مطلوب، مراد، محبوب ومجذوب سالک بود. همچنین، موسی دچار« صعقه» شد و با تجلّی حق دچار تغییر حالت گردید و درمقام تفرقه، تلوین، سکر و فنا بود. امّا پیامبر که سرمة «مازاغ البصر» داشت؛ در شب معراج همانگونه که رفته بود، بدون هیچ تغییری باز آمد و در مقام جمع و تمکین و صحو و بقا بود. در ذیل این موضوع، پاسخ صوفیان به این که چرا موسی «لن ترانی» شنید و پیامبر توانست خدا را شهود کند، تحلیل میشود. در میقات، وجود بشری موسی باقی بود و به همین دلیل از خدا «لنترانی» شنید. ولی پیامبر ترک حجاب اعظم نفس کرده بود و توانست خدا را شهود کند. نویسندگان مقاله برای مقایسة مقام موسی و پیامبر و تبیین مراتب تجلّی عارضشده بر این دو نبی، به مطالعة مهمترین متون منثور عرفان اسلامی پرداختهاند و دیدگاه عرفا را در این زمینه واکاویدهاند.
Epiphany is one of important concepts in the Islamic Mystics. One of the grounds of the mystics’ studies on this concept، is the issue of prophets’ epiphany and particularly two Quranic stories of the Miqat (the Stated Place) of Moses (PBUH) and the Ascension of Muhammad (PBUH). Therefore، the aim of the present study is the investigation of mystics’ perspectives about the Epiphany levels and status of Moses and Muhammad in their epiphany exposures. Under this aim، Sufis’ answers about the reasons of Muhammad’s observing God at the Ascension Night and Moses’ not seeing God، in spite of his demand، are analyzed. The researchers، by referring to the most important mystical prose texts (from the beginning to the 8th century AH)، explained the issue. By investigating mystical ideas، it was identified that they considered the differences of the two messengers in these issues that Muhammad has the attributes of “Blessings abstractor، desired، master، seeker fascinated، beloved،” and enjoys the statuses such as: docility، fondness، awareness، and peace of mind. In contrast، Moses is “future، seeker، disciple، fascinated seeker، and lover” and enjoys the statuses such as: distress and mental disturbance، awe، ecstasy، confusion of mind، and patio in the Path of God. In general، the factor of Muhammad’s superiority over Moses is in the issue of epiphany، i.e. he has freed from the world veil، while Moses lives in this veil.
ملخص الجهاز:
"(کاشانی ، ۱۳۸۱، ص ۱۱۲) ۲-۲- مقایسه بر اساس حالت «صعقه » حضرت موسی (ع ) و «مازاغ البصر» حضرت محمد(ص ) اهل طریقت با توجه به ویژگی دو پیامبر در میقات و معراج و آنچه بر ایشان گذشته ، از جمله اینکه موسی در هنگام تجلی بر طور دچار صعقه شد ولی در شب معراج ، پیامبر هیچ تغییری نکرد و حتی چشم او به سویی ننگریست ، موسی را در مقام سکر و تلوین و تفرقه و فنای صفات می دانند و پیامبر را در مرتبة صحو و تمکین و جمع و فنای ذات و بقا.
محمد خود ندید و جان جان دید لقای خالق کون و مکان دید (عطار، ۱۳۸۸، ص ۱۲۱) جدول (۱): مقایسة حضرت موسی (ع ) و حضرت محمد(ص ) براساس «جاءموسی » و «أسری بعبده » ردیف ۱ موسی (ع ) طالب محمد(ص ) مطلوب ۲ مرید مراد ۳ محب محبوب ۴ «رونده »(سالک مجذوب ) «ربوده »(مجذوب سالک ) جدول (۲): مقایسة حضرت موسی (ع ) وحضرت محمد(ص ) براساس حالت «صعقه » و «مازاغ البصر» ردیف موسی (ع ) محمد (ص ) ۱ تلوین تمکین ۲ سکر صحو ۳ تفرقه جمع ۴ هیبت انس ۵ فنای صفات فنای ذات (بقا) ۶ باقی در بشریت ترک بشریت ۳- نتیجه گیری داستان میقات حضرت موسی (ع ) و معراج حضرت محمد(ص ) یکی از بسترهای مهم عرفای مسلمان برای تببین موضوع «تجلی » است ."