خلاصة:
بخش آموزش در چرخه تولیدی مانند هر بخش دیگری برای تولید خدمت نیاز به محصولات دیگر بخشهای اقتصادی دارد. از سوی دیگر خدمات تولید شده بخش آموزش به مصرف سایر بخشها میرسد. در اقتصاد مطابق طبقهبندی رشته فعالیتهای اقتصادی، آموزش یک بخش اقتصاد تلقی میشود و یکی از الگوها و چارچوبهای نظری مجموعه نگر مطالعاتی برای سنجش فعالیتها در قالب سیستم تولید، الگو و جدول داده -ستانده است .این الگو امکان بررسی اثرهای متقابل میان بخشها را در اقتصاد فراهم میکند. این پژوهش در یک مدل کوتاه مدت به بررسی تأثیر کمی و تطبیقی بخش آموزش در تعامل با دیگر بخشهای اقتصادی از جداول داده- ستانده سال 1385 ایران، سال 2004 هند، سال 2005 ژاپن، سال 2005 آلمان و سال 2005 استرالیا میپردازد. به کمک این الگو اهمیت و نقش آموزش بر میزان تولید فعالیتهای اقتصادی به منظور شناسایی درک کارکرد بخش آموزش هر یک از کشورها در جریان مبادلات فعالیتهای اقتصادی با استفاده از رویکرد حذف فرضی بر سیستم تولید بررسی شده است. نتایج نشان میدهد بیشترین و کمترین میزان کاهش تولید ناشی از حذف فرضی بخش آموزش در الگوی تقاضا محور لئونتیف مربوط به کشورهای استرالیا و هند میباشد و به همین ترتیب بیشترین و کمترین میزان کاهش تولید در الگوی عرضه محورگُش مربوط به کشورهای آلمان و هند میباشد.
Education sector in product cycle like other sectors needs productions which produced by other economic sectors for product services. On the other hand، the produced services of education sector consumed by other sectors. In economics، education is considered to be a sector in its own right and one way of looking at which is through the give and take model in order to determine the mutual impact of different sectors. The present research in one shot-term model education sector quantitatively and comparatively، Iran، India، Japan، Germany and Australia were investigated during، 1385، 2004، 2005، 2005 and 2005، respectively. Using this model، the importance of education on the production of economic activities is calculated through hypothetical extraction method to identify the function of education in each country on the production system. The results indicated that from the output or production value viewpoint، the maximum and minimum production loss resulting from the elimination of education service in Leontief demand model was related to Australia and India Similarly the maximum and minimum production loss in gosh supply model was related to Germany and Iran Countries.
ملخص الجهاز:
"لذا، هدف این مقاله بررسی مقایسه ای آثار حذف فرضی جریان و 2 Input-Output Model 3 Backward Linkages (BL) 4 Forward Linkages (FL) 5 Dietzenbacher 6 Callaghan & Yue 7 Hypothtically Extraction Method فعالیت های آموزشی بر میزان تولید سایر فعالیت های اقتصادی کشورهای ایران ، هند، ژاپن ، آلمان و استرالیا میباشد.
این روش بعدها توسط پژوهشگرانی نظیر «شولتز٢٩» (١٩٩٧)، «سلا٣٠» (١٩٨٤)، «کلمنت » (١٩٩٠)، «کلمنت و رزی » 31 (١٩٩١)، «رایتزنباخر، لیندن و استینگ ٣٢» (١٩٩٣)، «سونیس ، گویلهتو، هوینگ و مارتینز٣٣» (١٩٩٥)، «دایتزنباخر و لیندن » (١٩٩٧)، و میلر و لار٣٤ (٢٠٠١) 27 Strassert 28 Miller & Blair 29 Schultz 30 Cella 31 Clements & Rossi 32 Dietzenbacher, Linden & Steenge 33 Sonis, Guilhoto, Hewings & Martins 34 Miller & Lahr گسترش یافت (دهقان و همکاران ، ١٣٨٨).
جدول ٢: میزان اهمیت بخش آموزش کشورهای ایران ، هند، ژاپن ، آلمان و استرالیا ( به تصویر صفحه مراجعه شود)برای بررسی نقش و جزئیات کارکرد آموزش جهت سنجش عملکرد فعالیت های اقتصادی کشورها لازم است ریز ضرایب فنی بخش آموزش مورد توجه قرار گیرد تا مشخص شود علت تفاوت بین کشورها در حوزه آموزش چیست .
جدول ٣: مقایسه بیشترین پیوند بخشی خدمات آموزش در اقتصاد کشورهای ایران ، هند، ژاپن ، آلمان و استرالیا ( به تصویر صفحه مراجعه شود)مأخذ: نتایج تحقیق به طور مشخص نتایج این تحقیق نشان میدهد نقش بخش های امور مالی و بیمه ، فناوری اطلاعات و ارتباطات (کامپیوتر و فعالیت های مرتبط ) و پست و مخابرات در کشورهای توسعه یافته نقش مهم تری در تحول بخش آموزش داشته که در سیستم آموزش ایران جایگاه ویژه ای ندارند."