خلاصة:
با وقوع دو جنگ ویرانگر جهانی خصوصا جنگ جهانی دوم، خرابیها و ویرانیهایی به بار آمد که به همین خاطر بعد از جنگ تلاش گستردهای در راستای تحقق حقوق بشر انجام گرفت؛ یکی از اهداف تشکیل سازمان ملل متحد هم در همین راستا بود، یعنی پیشبرد احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی انسان بدون هیچ تبعیض نژادی، جنسیتی و مذهبی صادره از این کمیسیون در دهم دسامبر 1948 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید. وقتی کارنامه و عملکرد دولتهای مختلف را مطابق گزارش های نهادهای بینالمللی مسؤول بررسی می نماییم، میبینیم هیچ کشوری کارنامه خیلی خوبی در این زمینه ندارد، به ویژه وضع برخی از کشورهایی که بیش از همه شعار حقوق بشر، آزادی و ادعای طرفداری از آن را مطرح می کنند، بدتر از سایرین است. امروزه و بعد از حوادث 11 سپتامبر و مسأله مبارزه با تروریسم وضعیتی پیش آمد که کشورهای غربی که مدعی آزادی فردی و مخالف توقیف خودسرانه و ورود به خلوت و حوزه خصوصی افراد بودند، تمامی این اصول را نقض کرده و قوانینی را به تصویب رساندهاند که پلیس میتواند افراد مظنون را برای مدت نامحدودی حبس کند.
ملخص الجهاز:
"» این که «در عربستان هم تحول نظری و تحول در دیدگاهها، مثل همه جای دنیا به وجود آمده است و به کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان پیوسته برخلاف ایران » با توجه به این که عربستان یک کشور اسلامی است و مدعی پیروی و اجرای قوانین شریعت و قرآن است، این توهم را در ذهن ایجاد میکند که میتوان با تجدید نظر در دیدگاههای دینی در آینده به کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان نیز پیوست؛ در حالی که باید خاطرنشان کرد که عملکرد دولتهای اسلامی همیشه نشاندهنده دیدگاه اسلامی نمیتواند باشد و ممکن است تحت فشارهای سیاسی و تبلیغات بعضی از تصمیمات اتخاذ شود، افزون بر این که اسلام اصول ثابت و لایتغیری دارد که در طول قرنهای متمادی پابرجاست و بعد از این هم نمیتوان در آن قواعد و اصول تغییری ایجاد کرد، هرچند که برخی از احکام به خاطر مصالح و تغییر اوضاع و شرایط و احکام ثانوی مطابق با نظر فقهای اسلامی تغییر نمایند؛ ولی دایره این احکام محدود و ضابطهمند است، لذا این بیان که «برخی از مقررات را اصلاح کردهایم، مثل برابری دیه مسلمان با غیرمسلمان» غیر تخصصی است و لازم به ذکر است که در مورد برخی از مسائل، مانند مسأله مذکور از قبل میان فقها اختلاف نظر وجود داشته است، نه این که بر اثر مرور زمان فقه همچون امر سیالی تغییر یافته است که چنین برداشتی از فقه بزرگترین ضربه به پیکره و ثبات درونی آن است و ارزش و اعتبار گسترده آن را زیر سؤال میبرد میگرداند."