خلاصة:
در اواخر سده سوم هجری، متون عرفان و تصوف اسلامی شاهد آفرینش بن مایه
مشهوری به نام « شمع و پروانه » با مضمون « سوختن » و « ایثار » بود که به تدریج
در دیوان شعرای صوفی به کار رفت و در فرهنگ و ادبیات ایران تا دوره ی
معاصر، گسترش کم نظیری یافت و کلیشه شد . نظریه هایی درخصوص منشا
مضمون« سوختن » ارائه شده است ، اما به نظر می رسد با توجه به ا ینکه سوختن
« انسان کامل » در باورها و مناسک مسلمانان و همچنین ادیان ایران باستان
جایگاهی ندارد، باید آن را با توجه به جغرافیای مشترک خراسان بزرگ با
سرزمین های شرقی، نقش جاده ابریشم و هم نشینی معنایی سنت سوختن انسان
کامل در ادیان هندوبودایی و بن مایه های شمع و پروانه در اشعار صوفی شاعران
به گفتمان فکری دیگری گره زد . هدف این مقاله تعیین امکان میزان تاثیرگذاری
مناسک هندو- بودایی و انتقال و استحاله مضمون «سوختن» در گفتمان تصوف
اسلامی، در قالب بن مایه نمادین شمع و پروانه است.
Mystical and Sufism texts had witnessed the creation of famous motif named “candle and butterfly” with content of “burning” and “sacrifice” which gradually used in poetical works of Sufi poets and rarely developed in the Iranian culture and literature until contemporary era as a stereotype. Theories have been offered about the source of the content of “burning”. But it seems that due to the fact that burning of complete humankind neither had place in Muslim beliefs and traditions nor in religion of ancient Iran، it has to be related to the common geography of the great Khorasan with eastern lands، the role of silk road and semantic companionship of the tradition of the burning of complete humankind in Indo-Buddhism religions and sources of candle and butterfly in mystical poems of poets to other discourse. The aim of this article is to determine the possibility of the effectiveness amount of Indo-Buddhism tradition and transmission and transformation of the content of “burning” in Muslim mystical discourse in the symbolic motif of candle and butterfly.
ملخص الجهاز:
آنچه در این روایـات اهمیـت دارد اینکـه در تمـامی آیاتی که به سوختن و آتش مرتبط است ، الگویی برای انسان در جـستجوی تعـالی وجـود ندارد که در آن آتش را برای رسیدن به آخرین درجه سلوک در آغوش کشد و در نهایـت ، داستان های مذکور در کتب ادیان ابراهیمی ، معنـایی منفـی از سـوختن را در ذهـن تـداعی می کند که فاقد ارتباط معنایی سوختن و و وصال عاشق -پروانه در راه معـشوق - خـدا در تاریخ ادبیات عرفان اسلامی است .
نفوذ اساطیر غیراسلامی نیز در متون نخستین صوفیانه خراسان ، در قالـب نظـم یـا نثـر می تواند دلیلی بر این مـدعا باشـد کـه بـه عقیـده بـسیاری از محققـان ، ریخـت و شـکل داستان های عاشقانه ، موتیف ها، اشعار فولکلور در وزن رباعی ، تم های داستانی و از جملـه مضمون اصلی کلیشه شده «سوختن و ایثار» به همراه بن مایه شمع و پروانه از طریق جـاده ابریشم یا به عبارت بهتر جاده سمبل ها به نخستین شاعران پارسی زبان بـه میـراث رسـیده است .
اگر در دیوان شاعران دیگر بـه جـستجو بپـردازیم ، ارتبـاط معنـادار بـین سـنت هـای هندوبودایی «سوختن انسان کامل » به مثابـه رسـیدن سـالک بـه آخـرین زنجیـره تکامـل معنوی اش و موتیف شمع وپروانه در فرهنگ صوفیانه آشکار و روشن مـی شـود کـه در راه عشق به معبود، آگاهانه و از سر اراده در سنت فرهنگی عرفان اسـلامی خـود را در آتـش شمع می سوزد و با آن یگانه می شود.