خلاصة:
اصطلاح جاهلیت از واژههای شناختهشده در عرف اجتماعی است که همواره با خود منظومهای از نشانههای فرهنگی را داراست. یکی از نشانههای منحط سبک زندگی جاهلی در جزیره العرب، دخترکشی یا همان زنده به گور کردن دختران بوده است. موضوعی که اصل وجود آن مورد نقد قرآن کریم قرار گرفته است و در دوران دعوت اسلام از دغدغههای مهم رسول خدا(ص) بوده است. بهرغم تحقیقات متعدد، اما مختصر در این باره، میزان رواج و شیوع این فرهنگ در میان اعراب جاهلی بررسی نشده است. نظرات مختلف دربارۀ این موضوع: 1. اختصاص این امر به یک قبیله یا افرادی از یک قبیلۀ خاص؛ 2. شیوع این امر در میان قبایل مختلف اعرابی؛ 3. رواج این امر در میان معدودی از قبایل. این نظرات موجب شکلگیری چند مسئله شده است: آیا «وَأد بنات» قاعدۀ فرهنگ جاهلی بوده است یا استثناء؟ آیا دخترکشی تنها به پدران اختصاص داشته است یا اینکه رسم معمولی در میان پدران و مادران بوده است؟ در تحقیق پیشِرو تلاش شده است تا به روش تحلیلی و استقرائی و با رویکردی جامعهشناختی با بازخونی متون تاریخی و تفسیری ریشههای مسئلۀ «وَأد بنات» بههمراه علل و انگیزههای آن یافت شود و به پرسشهای مطرح پاسخ داده شود.
ملخص الجهاز:
"در صحت این فرهنگ شوم نزد اعراب جاهلی، تردیدی نیست ؛ اما مسئله این است که آیا این پدیده به صورت رسمی همگانی در تمام قبایل عرب رواج داشته و شایع بوده است یا بعضی افراد در برخی قبایل و به ندرت مرتکب این کار می شده اند؟ آیا این عمل تنها ازسوی مردان به عنوان پدرها صورت می گرفته یا درمیان زنان و مادران هم مرسوم و شایع بوده است ؟ آیا عمل به دخترکشی مخصوص بیابان گردان وکوچ نشینان بوده یا درمیان شهرنشینان نیز مرسوم بوده است ؟ پیش از آن که به شیوع وعدم شیوع این پدیده درمیان اعراب جاهلی در آستانۀ ظهور اسلام بپردازیم ، ناچاریم به دوسؤال پاسخ دهیم : آیا پدیدة «وأد بنات »و «قتل اولاد»یکی هستند یا دو پدیدة جداگانه اند؟ علل وانگیزه های فرزندکشی در جاهلیت از منظر قرآن ومورخان چیست ؟ پاسخ به این دو پرسش مقدماتی وصول به سؤال اصلی که همان شیوع وعدم شیوع ، قاعده یا استثنا بودن پدیدة «وأد بنات »وارزیابی دیدگاه های موجود است ، کمک خواهد کرد.
شواهد شیوع وأد بنات که توسط طرفداران این قول ومثبتین قاعده بودن مطرح شده است ، تام نیست ؛ چراکه روایات تاریخی، دلالت بر رواج این سنت ، تنها درمیان بعضی افراد ودر برخی قبایل دارد؛ اما ازآنجاکه گزارش های پراکندة تاریخی دلالت بر وجود این پدیده در قبایلی چون کنده ، بنی تمیم ، قریش ، خزاعه ، کنانه ، ربیعه ، مضر، قیس ، اسد، هزیل وبکربن وائل دارد، اگرچه وجود این گزارش ها به معنای رواج آن در تمام افراد این قبایل نیست ، اما مسئله را از استثنابودن نیز خارج می کند؛ چنان که می توان نهی صریح قرآن از وأد بنات را نشانه ودلیلی بر بزرگی انحراف واوج وقاحت این کار ازیک سوواستثنا نبودن ازسوی دیگر دانست ، هرچند قاعده بودن نیز قابل اثبات نیست ."