خلاصة:
این پژوهش به نقد و تحلیل پل معلّق،یکی از برجستهترین رمانهای مقاومت ایران، اثر محمدرضا بایرامی میپردازد. تحلیل پدیدارشناختی قصد دارد با نگاهی نوئماتیک (noematic) به رمان، به حقیقت هنری نهفته در آن دست یابد و با نفوذ در ژرفساختهای ذهن نویسنده، که در قالب مضامین و انگارههای متن و گفتوگوها و حوادث و صحنههای بهدقّت چینشیافته نمودار است، جهان زیستۀ او و مناسبات پدیدارشناختی من نویسنده یا ذهن شناسا و جهان به مثابۀ شیء پدیداری را آشکار کند؛ بدین منظور، ابتدا مبانی و نظریات گوناگون مطرح در این حوزه ارائه شده است. سپس روش تحقیق، یعنی توصیف معناشناختی پدیدهها و رفتارها و عواطف بر مبنای رویآورد و محتوای هر یک از آنها شرح گردیده و در ادامه، عناصر هریک از فرایندها استخراج و جایگاه آنها در تقویم معنا تحلیل و دستهبندی شده است. بنابر یافتهها، فرایند معنایی به تدریج در تعامل بین سوژه و پدیدهها در مقام دیگرسوژهها اتّفاق میافتد و زبان نیز نقشی ویژه دارد. همچنین زیربنای اصلی عواطف منفی تردید و ابهام است، و فرآیند رهایی از این تردید در سفر و مواجهه با رویدادها و افراد دیگر رخ میدهد و رفتهرفته بنیانشناختی و بار ارزشی منفی آنها دگرگون شده به سمت حالات طبیعی میرود. تحلیل بدین شیوه، نهتنها جایگاه داستانها را در ادبیّات مقاومت از لحاظ معنابخشی مشخّص میکند؛ بلکه دستیابی به نتایجی دور از خطا و تا حد زیادی نزدیک به افق نویسنده را میسر میسازد.
This Study offers a critical analysis of Pol-e Moallaq (The Suspension Bridge), one of the greatest novels of Iranian Resistance literature by Mohammad Reza Bayrami. Phenomenological analysis intends to achieve the artistic fact hidden in the novel by taking a neomatic look at it, and revealing the writers experienced world and phenomenological relations of ego as the subject and the world as a phenomenal object by penetrating in the deep structures of the writers mind as represented in the form of themes and ideas in the form of text, interviews, events and carefully arranged scenes, To this end, the principles and different views proposed in this field have been presented. Then, research method, that is, the semantic description of phenomena, behaviors and emotions based on intentionality and content of each of them have been explained. Then, the elements of each process have been extracted and their position in the constitution of meaning have been analyzed and categorized. Based on the findings, the semantic process takes place at the position of other subjects, interacting with the subject and the phenomena, where language plays a special role. Also, The main basis of negative emotions is uncertainty and ambiguity, and the process of getting rid of this uncertainty takes place in traveling and encountering events and other individuals. Gradually, their cognitive bases and negative senses will change to natural states. This way of analysis, not only shows the place of stories in making meaning in resistance literature; but also, helps achieving error-free results much closer to the authors perspective.
ملخص الجهاز:
١-٣- ضرورت تحقیق این تحقیق از جهت کوشش برای یافتن پاسخ سؤالاتی از این دست ، ضرورت و اهمیت ویژه دارد: آیا پدیدارشناسی به عنوان روش می تواند از حقیقت هنری نهفته در اثر پرده بردارد؟ این روش چه امکان هایی را در پیش روی منتقد قرار می دهد؟ یا بر اساس محتوا و ساختار رمان باید شیوه ای مناسب دیگر مثل پدیدارشناسی هرمنوتیک یا کانستیتیو یا رئالیست را برگزید؟ آیا نقاط قوت و ضعفی که در روش های رایج پیشین نقد، داستان ها را هدف قرار می داد با این روش نیز تأیید می شود، یا بر عکس آن نقاط ضعف دقیقا نقطۀ عطف و رمز شهود معنا در داستان است که به واسطۀ آن ارزش هنری آشکار می شود؟ هریک از عناصر شناختی و ادراکی چگونه در سیر تحولات داستانی به شهود معنا کمک می کنند و چه سهمی در تکوین ایده و ذهنیت حاکم بر داستان دارند؟ عناصر دیگر داستانی ، مثل زاویۀ دید راوی ، چگونه آن را حمایت می کند؟ از سوی دیگر، این شیوه به دلیل اینکه بر تنها امکان یقینی یعنی روی آورد ذهنی متن متمرکز است احتمال خطای کمتری دارد.
سرانجام پل به مراحل نهایی احداث میرسد و جنگنده های دشمن نیز طبق پیش بینی بر فراز آن نمایان میشوند، اما این بار نادر صدیف موفق به دفع آنها میشود و پل نوساخته ، سالم میماند و همین نقطه آغازی برای او میشود تا از حالت تعلیق بیرون بیاید و با یافتن معنایی که در پی آن بوده است ، از تردیدی که لحظه ای آرامش نگذاشته و تصویر جهان را در ذهنش تیره و تار کرده بود خارج شود و نه تنها نوشتن را که زندگی را از سر گیرد.