خلاصة:
این نوشتار به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که آیا عقاب الهی قطعی و حتمی
قضا و قدر سازگار است یا نه؟چگونه ممکن است خدایی که منبع عدل و احسان است، بندگان
خود را-که مقلوب و مقهور قضا و قدر میباشند-در برابر رفتارشان مؤاخذه و مجازات
کند؟بدون شک چنانچه رفتار آدمی خارج از چارچوب نظام قضا و قدر باشد، یا اگر به فرض
محال، خداوند اهل کلامی و فلسفی، مجازات و کیفر گنهکاران را با قضا و قدر و عدل و
احسان الهی سازگار میداند.
ملخص الجهاز:
"همان طور که نتیجه اعمال نیک یا عین اعمال نیک،رسیدن به بهشت و نهرها و حور و قصور است؛نتیجۀ اعمال بد یا عین آن،جهنم و زقوم و حمیم و غل و زنجیر آن است و این هر دو مقتضای نظام قضا و قدر است و این است که باید راه را از چاه تمیز دهد و خود را در چاه تمیز دهد و خود را در قعر چاه ویل عذاب و کیفر اخروی سرنگون نسازد: مزرع سبز فلک و داس مه نو#یادم از کشتۀ خویش آمد و هنگام درو کسی که خار کشته،خرما نمیچیند و کسی که پشم رشته،حریر و دیبا نمیبافد: خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم#دیبا نتوان بافت از اینکه رشتیم عقاید باطل و اخلاق زشت و ملکات ناپسندی که در نفس رسوخ یافته و ریشه دوانیده است، انسان را بشدت میآزارد.
خواجه نصیر الدین طوسی در نظر شیخ الرئیس میگوید: «و هذا النوع من العقاب انما یکون للنفس الإنسانیة بسبب ملکاتها الردئیة الراسخة فیها فکأنها تکون من داخل ذاتها و هو نار الله الموقدة التی تطلع علی الأفئدة»؛این نوع از کیفر به خاطر ملکات زشتی که در نفس رسوخ یافته،دامنگیر انسان میشود؛گویی از درون ذات خود اوست؛همان آتش بر افروختۀ خداست که حرارت آن دلها را فرامیگیرد(طوسی و رازی،1404 ق،ص 85).
یک اشکال مهم نظر فلاسفه در خصوص پاداش و کیفر اخروی بر این مبناست که دوزخیان در عالم آخرت،تنها از اعمال یا نتایج اعمال خود معذبند،و کیفردهندهای جز عمل یا نتیجۀ عمل آنها مطرح نیست؛لکن این نظریه فلاسفه است؛از بسیاری از آیات و روایات استفاده میشود که خداوند متعال یا فرشتگان عذاب-که مأمورین پروردگار میباشند-گنهکاران را کیفر میدهند."