خلاصة:
راوندی نویسنده کتاب راحه الصدور و نیشابوری نویسنده کتاب سلجوقنامه است، دو مورخ متعلق به دوره
سلجوقی هستند و تتوی نویسنده کتاب تاریخ الفی است که یک قرن بعد به تالیف این کتاب دست زده است . بین این سه رساله شباهتها و همچنین تفاوت هایی موجود است. این پژوهش درصدد آن است که با روش تطبیقی تحلیلی به بررسی تاریخ نگاری و مقایسه آنها با هم بپردازد . نتایج این پژوهش نشان میدهد که راوندی بخش عمده کتاب خود را از کتاب سلجوقنامه نوشته است و تفاوت این دو کتاب به دلیل تفاوت در اهداف تاریخ نگاری آنها است . همینطور نشان میدهد که تاریخ تتوی یک دایرهالمعارف کامل است دلیل این ویژگی مهم را باید در دو عامل جست و جو کرد یکی احتمال مفقود شدن منابع دست نویس و اسناد و مدارکی است که مورد استفاده مولفین تاریخ الفی است و دیگری امکان فاسد شدن بسیاری از منابع و اسناد است که به صورت سقط شده به دست مورخین رسیده است.
ملخص الجهاز:
"کتاب سلجوقنامه بسیار کلی به مسائل نگریسته و تاریخ راوندی[ که دقیقا رو نوشت است از تاریخ سلجوقنامه ] این امر به شکل جدی تر نوشته میشود که خیلی خلاصه و گذرا به مطالب پرداخته شده از نظر روش تاریخ نگاری راوندی و نیشابوری بسیار به هم شباهت دارند هر دو اثر از نظر تدوین به صورت موضوعی نوشته شده اند و در هر دو منبع مجموعه حوادث مربوط به دوره هر کدام از پادشاهان ذیل آن نوشته شده است در کتاب نیشابوری مؤلف بیشتر به شرح و توصیف رویدادها ووقایع صرف نظر از تحلیل آن پرداخته _راوندی و نیشابوری هر دو نسبت به سلجوقیان دید مثبتی دارند و آنها را به خاطر توجه به مسائلی از جمله دین و اقدامات دیگر چون ساخت مدارس و خانقاه و...
اما در کتاب ظهیری آمده «الب ارسلان در ذی الحجه این سال بیامد و بری بر تخت مملکت نشست سلیمان برادر را در کنار گرفته و پادشاهی عراق و خراسان برو مسلم شد » اما تاریخ تتوی از نظر تدوین به صورت سالنگارانه نوشته شده است و بر عکس دو کتاب مذکور [راوندی و نیشابوری ]به صورت ریز بینانه به مسائل پرداخته است و درباره هر مطلب به تفضیل زیر سال مربوطه سخن گفته .
از این رو کتاب تتوی را میتوان یک کتاب مستقل تر دانست هر چند که در کتاب الفی هم نویسنده نه تنها به دیده و شنیده های خود اتکا نکرده بلکه از منابع دیگری هم مانند ابن اثیر و روضه الصفا استفاده کرده و شاید به آین دلیل است که تاریخ الفی را یک دایرةالمعارف دانسته اند ."