خلاصة:
یکی از عوامل مهمّ ایجاد زیبایی و غنای موسیقایی شعر، تکرار است. آرایههای بدیع لفظی را با نوعی مسامحه میتوان ذیل تکرار آورد. تکرار واژه را در شعر میتوان از دیدگاههای مختلف ادبی بررسی کرد که در این مقاله رباعیّات مولوی از دیدگاه بدیعی و زیباییشناسی مورد تحلیل قرار گرفتهاست. از میان شاعران فارسیزبان، جلالالدّین محمّد مولوی(604-672) در رباعیهای خود انواع تکرار را به شیوهای بسیار زیبا، هنرمندانه و شاعرانه و با بسامد زیاد مورد استفاده قرار داده است. این تکرارها، علاوه بر ایجاد زیبایی، شور و شیدایی مولانا را از بارقههای معنوی به نمایش میگذارد و گاه رباعیّات او را تا حدّ یک قطعة موسیقی پرطنین و طربناک متناسب با عوالم معنوی نزدیک ساخته است. غالب این تکرارها در رباعیّات مولانا از طریق تکرار حرف، هجا، کلمه و عبارت عمدتا در قالب آرایههای بدیع لفظی همچون انواع جناس، ردّالعجز علیالصّدر، اشتقاق، موازنه و ذوقافیتین تجلّی یافته است. در این جستار با آوردن نمونههایی از انواع تکرار در این قالب شعری مولانا، بررسیها و تحلیلهای لازم به شیوههای آماری و با بهرهگیری از جداول صورت گرفته است.
Repetition is one of the most important elements of beauty and musical tune of poetry. In Mowlana's Robayat, verbal "array" can be listed as one form of repetition. Mowlana has made use of various forms of repetition in his Robayat in a very artistic way. This has led to the beauty of his works. It also has shown a mystical taste in his Robayat. In the elevation of his work to a good piece of music, repetition has also played a significant role.
In Mowlana's Robayat, repetition has been made through repetition of letters, syllables, words and phrases, mostly in the forms of exquisite verbal "arrays" such as derivation, balance, patience, and pun.
Based on statistical analysis, the authors of the paper have considered several forms of repetition in Robayat in this study.
ملخص الجهاز:
» (شمس قیس رازی ، ۱۳۷۳، ص ۳۴۲) چنانکه در جدول شمارة (۲) مشاهده می کنیم ، مولانا در ۱۰۴ رباعی از رباعیات خود به صورت طبیعی و بدون هیچ تصنع و تکلفی ، به التزام و تکرار واژه ها دست می زند؛ برای مثال : التزام واژة «شمع » در هر مصراع : این نعرة عاشقان ز شمع طرب است شمع آمد و پروانه خموش این عجب است اینک شمعی که برتر از روز و شب است بشتاب ای جان که شمع دل جان طلب است (مولوی ، ۱۳۸۵، ص ۲۱۷) التزام واژه های «جفت و طاق » در هرمصراع : آن طاق که نیست جفتش اندر آفاق با بنده بباخت طاق و جفتی به وفاق پس گفت مرا که طاق خواهی یا جفت گفتم به تو جفت و از همه عالم طاق (همان ، ص ۱۰۶۶) در بیت دوم آرایة طرد و عکس نیز مشاهده می شود.
ک : وحیدیان کامیار، ۱۳۷۹، ص ۵۰) ردالعجز علی الصدر در رباعیات مولانا بسامد زیادی دارد و در حدود ۲۲۷بار مورد استفاده قرار گرفته است ؛ برای مثال : شادم که ز شادی جهان آزادم مستم که اگر می نخورم هم شادم از حالت هیچ کس ندارم بایست این دبدبة خفیه مبارک بادم (مولوی ، ۱۳۸۵، ص ۱۲۵۴) این عرصه که عرض آن ندارد طولی بگذار عمارتش به هر مجهولی پولی است جهان که قیمتش نیست جوی یا هست رباطی که نیرزد پولی (همان ، ص ۱۷۶۲) ۲-۹- ردالصدر علی العجز: چون کلمه ای که در آخر بیت آمده در اول بیت بعد تکرار شده باشد آن را صنعت ردالصدر علی العجز می گویند.