ملخص الجهاز:
"اما بسیار راحتتر بود و با منافع طبقات حاکم بیشتر وفق میداد که مالتوس به عنوان یک کشیش واقعی،این«جمعیتافزودگی»را به عوض آنکه از طریق قوانین تاریخی تولید سرمایهداری توضیح دهد،به قوانین جاودانی طبیعت و عواملی که منشأ زیستی دارند مربوط سازد»5 برای اینکه مفهوم استدلال مارکس در این زمینه،بهتر روشن گردد،لازم است به یکی از مفاهیم کلیدی مارکسیسم-نظریهء ارزش اضافی-اشاره شود: ارزش اضافی و مسأله جمعیت: مارکس،به منظور ارایهء نظریهء ارزش اضافی،کار از به دو شکل-یا دو مفهوم-متمایز، تفکیک میکند: 1.
»51 حاصل سخن اینکه:منطق سرمایهداری ایجاب میکند که سرمایهداران و کارفرمایان،علیرغم این واقعیت که میدانند استفاده هرچه بیشتر از عاملکار-نیروی انسانی-برای آنها منشأ سود زیادتر است،به حجم سرمایهء ثابت(ماشین آلات) بیفزایند و از میزان سرمایهء متغیر یعنی از تعداد کارگران بکاهند و یا به عبارت دیگر ماشین را جایگزین نیروی کار بنمایند:61 «اگر قبول کنیم که افزایش سرمایهء ثابت تنها در صورتی امکانپذیر است که سرمایهء متغیر کاهش یابد یا به عبارت دیگر،سرمایهء لازم برای پیشرفت فنی باید از صندوق پرداخت مزد کارگران برداشت شود،پس انتظار دیگری نمیتوان داشت و بین نیروی ماشین و قوت بازوی کارگر،رقابتی سهمگین درگیر است و در این مبارزه،شکست انسان از پیش معلوم است»71 بر اثر جریان مذکور،بخش قابل ملاحظهای از طبقهء کارگر،امکان اشتغال را از دست میدهد و به«زائد و اضافه بر سازمان شدن»محکوم میگردد."