خلاصة:
صلح در دنیای مدرن محصول مدیریت و هماهنگیهایی است که بر ترس از نتای جکاربرد قدرت نظامی استوار
است. این نظریه ساده و موسع» مقروض اصلی مطالعات صلح در رشتة حقوق و روابط بینلملل در قرن بیستم
بوده است. اما د رآین مقاله /دعا میشود که نظریه مدرن صلح (استقرار نم بر پایه قدرت اجبار و ملاحظلات
ناشی از ترس) مرتبط با تجربیات تاریخی و واقعیت «صلح» نیستء بلکه آنچه بیشتر به واقعیت صلح ارتباط
دارد و زیستهت راست. نظریة کلاسیک صلح است که برخلاف نصورات مدرن از صلح» میگوید صلح مشخصة
دولتها نیست» بلکه مشخصة اجتماعات است. در برابر تصو رامروزی از صلح. فرضیهای که میکوشی مآن را
معقول و بینالاذهانی سازیم عبارت است از صلح بهعنوان توان وکارکرد یک اجتماع تاریخی آیا تمد ن] برای
تلطیف وقابل زیست ساختن مناطق پیرامونش از طریق گسترش فرهنگی ناهضیار خود. پافتة تحقی قآن
است که ایران از معدود اجتماعات تاریخی است که کا رکردهای مطابق با نظریه کلاسیک صلح را در سراسر
ناریخ خود بروز داده وا زاینرو شایسته است که همین اصل یعنی نظریه کلاسیک یا ماقبل مدرن صلح.
اندیشة راهدهای سباست خارجی ابران طاشن اندیشهای مرکز که میگویدآبرژن در لول ریخ خصرفه بیشتر
با گسترشپاب ی اجتماع و فرهنگش مشخص میشده است تا با درگیریها و اشتقالات دولت خود. دولت در
ایران اغلب موقع ضعیف و اجتماع ایرانی همواره قوی بوده است. به عبارتی, گسترش تفاهمات ناهشیاره
کا رکرد تاریخی اجتماع ایرانی در منطقة پیرامونیش بوده است و همین باید اندیشه پایه سیاست خارجی ایران
باشد. سیاست خارجی ایران باید همین گرایش ناریح یاجتماع ایراسی» همین گسترشطلبی ناهشیار را
آیینگ یکند و خود را معمار طرحهای بلند تصور نکند. اوج موفقیت دولت ایرائی در سیاست خارج یآن است
که زیاد به چشم همسایگان نیاید.