خلاصة:
بخشی از دیوان خاقانی را اشعار عربی وی به خود اختصاص داده؛ این بخش به سبب فقدان تصحیح موفّق همچنان آشفته و غامض است. از مطالعۀ نسخههای خطّی و چاپی دیوان خاقانی بدین نتیجه میرسیم که ناسخان و مصحّحان در ضبط و گزینش مصاریع، عبارات و واژگان به قرینههای همسانِ آن که اغلب به شیوههای مختلفی در بیتی یا ابیاتی و یا در دیگر آثار شاعر تکرار و نمود یافته است؛ توجّه و عنایتی نداشته و از این روی ضبطهای نامعتبر و گزینشهای غلط را در تصحیحات خود وارد کردهاند. مراد از قرینههای همسان هرگونه قرینهای است که بتواند ذهن ما را بهسوی قرینۀ دیگر سوق بدهد. این قرینه از ساختارهای یکسان نحوی و صرفی گرفته تا صناعات ادبی نظیر: ترصیع، موازنه، انواع جناس، طباق، مراعاتالنّظیر و لفّ و نشر و... قابل تعمیم است. پژوهش حاضر با عنایت به این قرینهها، ابیاتی را که دقیق نقل نشدهاند، نقد و بررسی میکند و صورت صحیح آنها را نشان میدهد.
ملخص الجهاز:
باید توجه داشت که قرینه های همسان این کلمه در همان بیت به صورت جناس اشتقاق در الفاظ (تهامة ) و (تهمة ) تکرار شده است ؛ دیگر این که خاقانی در آثار دیگرش نیز با همین کلمات هنرنمایی و مضمون سازی کرده است : «و نجدة اهلیت از اهل نجد می طلبد، و خویشتن را به تهمت عشق و اشراف تهامه می بندد، و به نسبت معرفت از عراف یمامه می شناسد.
(تاریخ گزیده به نقل از دهخدا) بیشتر از (مصر) است و خاقانی نیز در اشعار خود از آن ، مضمون سازی کرده است : گوهر تیغش هندی تن و چینی سلب است هند با چین چو یمن با مضر آمیخته اند (همان ، ص ۱۱۹) شاید تکرار کلمة مصر در دو بیت بعدی یکی از دلایلی باشد که سبب شده تا (س ) و به تبع آن (کز) مصر را بر مضر ترجیح بدهند؛ اما برای رفع چنین تردیدی و رجحان ضبط خود، باز از قرینة همسان کمک می گیریم و یادآوری می کنیم که شاعر در جای دیگر نیز از (مصر) و (مضر) مضمون آفرینی کرده است : آنک آن یوسف احمدخوی من در چه و غار زیور فخر و فر از مصر و مضر بگشایید (همان ، ص ۱۶۲) پس با این تفاصیل ضبط نسخة (مج ) می تواند صورت صحیح بیت باشد.