خلاصة:
یکی از مؤلّفههای مشترک متون دینی و عرفانی «مکاشفه» یا «آپوکالیپس» است. بازتاب آپوکالیپس در خلال متون دینی، حماسی، عرفانی و اساطیری ملل مختلف نشانة حضور ژرف و نقش کمنظیر عناصر ماورای طبیعی در ایجاد پیوندهای ناگسستنی میان آثار کهن دینی و عرفانی و اسطورهای است. مشابهتهای کتب مقدّس جهان؛ از جمله کتاب مقدّس(عهد قدیم و عهد جدید)، آثار خلّاق صوفیانه و عرفانی مثل مثنوی مولانا، اشعار شاه نعمتالله ولی و حتّی اشعار سهراب سپهری، همچنین کتابهای دینی- اسطورهای زرتشتیان و متون حماسی از جمله شاهنامه و ایلیاد و... در پرداخت یکسان و مشابه به حوادث آینده و گاه گذشتهمحور، گواه این همبستگی یا مشابهت ساختاری است. نظر به نقش حیاتی این عنصر در ایجاد پویایی و ماندگاری آثار خلّاق، این جستار توصیفی- تحلیلی تلاش میکند به فرایند گذار آپوکالیپس از اسطوره به حماسه بپردازد. هدف از این پژوهش، کشف بنمایههای آپوکالیپسی در متون اسطورهای حماسی ویافتن وجوه شباهت و تفاوت در نوع عملکرد این عنصردر متن است که میتواند کلیدی برای فهم پیچیدگیها و گشایش گرههای درون متون اساطیری و حماسی باشد. از نتایج تحقیق برمیآید که توجّه به وجوه آپوکالیپسی متون حماسی، آبشخور اسطورهای متون حماسی را بیش از پیش برملا میسازد. با این حال، هرچه از عصر اسطورهای به عصر حماسی نزدیک میشویم، عناصر متافیزیکی، چون مکاشفات پیشگویانه، صورتی عقلانیتر و انتزاعیتر مییابند. وجود جنبه های اساطیری به شکل کم رنگتر و محدودتر در حماسه آشکار میگردد. همچنین عنصر آپوکالیپس در شاهنامه و گرشاسبنامه قویتر و متنوّعتر نمود مییابد؛ ولی در کتب اساطیری و حماسی غرب چون اِنهاید، ایلیاد و ادیسه ابزار و اسباب کارکردهای آپوکالیپسی در دست خدایان و الهگان است و در بهشت گمشده با فضایی کاملاً متفاوت موارد پیشگویی و پسگویی بیشتر رویکردی آخرالزمانی و شهودی دارند.
ملخص الجهاز:
جـذابیت ساختاری ادبیات آپوکالیپسی به حدی است که با وجود تعلق آن به جهـان اسـطوره ای ، در دنیای معاصر بیشتر با موعودباوری و آخرت شناسی غرب پیوند خورده است و اثری عمیق بر طرز تفکر نویسندگان و هنرمندان و افکار عمومی گذاشـته اسـت ؛ چنانکـه در فیلم ها، کتاب ها، فضاهای مجازی ، رسانه ها و دیگر آثار هنری این تأثیر بخـوبی مشـهود است ؛ زیرا به همان دلایلی که انسان نخستین برای دست یابی به فراسوی امور طبیعـی و مادی به مکاشفه و یاری گرفتن از جادو و افسون کشانده (کزاری ، ۱۳۷۲، ص ۴۹)، انسـان امروزی به سبب نبود پشتوانة معرفت قدسی و خلأ معنویت در سایة نفی خدا، چـاره ای جز پرداختن به امور شگفـت و فراواقعـی و حتی گاه بازآفرینی و بازتولید اساطیــر و ساختار روایات اساطیری ندارد.
۲-۱- خواب و رؤیاهای آپوکالیپسی در متون اسطوره ای - حماسی ایران و غرب در ایلیاد خواب نقشی مهم در اظهار مغیبات دارد؛ مانند این رؤیای شوم در خـواب آگاممنون : «ای آگاممنون زئوسی که از دور همواره دربارة تو نگران و دلسـوز اسـت ، از تو می خواهد که همة مردم دلاور آخائی را زود به برداشـتن سـلاح بخـوانی ، هنگـام آن رسیده است که شهر پهناور تروا را بگشایی !»(هومر، ۱۳۷۳، الف ، ص ۷۸) هنگامی که آگاممنون کنیز آخیلوس (آشیل ) را تصاحب می کند و او ناراحت شـده از جنگ کناره می گیرد، مادر آخیلوس که از الهگان است نزد زئوس مـی رود و بـا زاری از او می خواهد کاری کنـد تـا آبـرو و امـوال و کنیـزک از دسـت رفتـه آخیلـوس بـه وی برگردانده شود.