خلاصة:
با رواج روانشناسی مثبتنگر، مطالعات روانشناسی از تفکر در جنبههای منفی روان انسان به تأمل بر جنبههای مثبت روانی تغییر مسیر داد و روانشناسان، شادی را نیز در جایگاه یکی از عوامل مؤثر در موفقیت و سلامت روانی بازخوانی کردند. این موضوع در مطالعات ایشان، بهویژه کنجکاوی در عوامل ایجاد شادی، فصل پردامنهای را دربرگرفت. سرانجام آنان عوامل متعددی مانند اعتقادات دینی، عزت نفس، سلامت، وضعیت اقتصادی و... را عوامل شادیآفرین معرفی کردند. توجه به این مسئله در کنار ضرورت آگاهی از راهکارهای بومی برای رسیدن به شادی و رضایت از زندگی، کافی بود تا توجه نویسندۀ این جستار به یکی از شادترین شخصیتهای عرفانی ـ ادبی، مولانا جلالالدین محمد بلخی جلب شود. در همین راستا و با هدف پیبردن به نظریۀ شادی مولوی و راهکارهای رسیدن به شادی و رضایت از زندگی در اندیشهها و آرای او، کتاب فیهمافیه از این چشمانداز به صورت تحلیلی ـ توصیفی مطالعه شد. نتایج این بررسی چنین است: 1) مولانای فیهمافیه بهطور نظری، به شادی و عوامل شادیآفرین توجه داشته است؛ 2) بخش اصلی نظریۀ شادی مولوی ـ چه دربارة وابستهکردن احساس شادی به ارادۀ الهی و در جایگاه جزای اعمال انسان و چه دربارة استغراق ـ در متنِ تجربۀ تفسیری و باور دینی، تفسیرپذیر است؛ 3) شادی ازنظر مولوی انعکاسی است و این موضوع را باتوجهبه نظریۀ شادیآفرینبودنِ سرمایۀ اجتماعی نیز میتوان بازخوانی کرد. این نظریه به تقویت سلامت اجتماعی توجه دارد.
ملخص الجهاز:
نتایج این بررسی چنین است: 1) مولانای فیهمافیه بهطور نظری، به شادی و عوامل شادیآفرین توجه داشته است؛ 2) بخش اصلی نظریۀ شادی مولوی ـ چه دربارة وابستهکردن احساس شادی به ارادۀ الهی و در جایگاه جزای اعمال انسان و چه دربارة استغراق ـ در متن تجربۀ تفسیری و باور دینی، تفسیرپذیر است؛ 3) شادی ازنظر مولوی انعکاسی است و این موضوع را باتوجهبه نظریۀ شادیآفرینبودن سرمایۀ اجتماعی نیز میتوان بازخوانی کرد.
اگر بهراستی به فرهنگ و ادبیاتی غنی بتوان تکیه کرد که فردی مانند مولوی جای ارجمندی در آن دارد، چه آموزههایی از این فرهنگ و ادبیات بهطور عام و از مولوی بهطور خاص، یاریگرمان خواهد بود و ما را در فراز و فرود زندگی از نظریههای وارداتی بینیاز میکند و یا دستکم در کنار آنها، رهنمودها و راهنماییهایی بومی را نیز در اختیارمان میگذارد؟ در یک جمعبندی از مطالعات روانشناسی در غرب ـ ازجمله باتوجهبه آرای ماستکاسا (1994)، وارت (2001)، مایزر (2000)، هیلز و آرجیل (1998)، مریام (1964)، زاکرمن (1979)، سیکزنت (1997)، کالدور (1994) و گریلی (1975) ـ از حدود ده موضوع برای عوامل زمینهساز شادی میتوان نام برد: ایمان مذهبی، شخصیت، عزت نفس، تندرستی، رضایت شغلی، وضعیت اقتصادی، سرمایۀ اجتماعی، وضعیت تأهل، جنسیت، برنامههای اوقات فراغت شامل موسیقی و ورزش.
2ـ مولانای فیهمافیه و موجبات شادیآفرینی جستجو در فیهمافیه برای یافتن عوامل شادی مولوی و آرا و اندیشههای او در این باب، پژوهشگر را با مطالب و موضوعاتی روبهرو میکند که برخی از آنها در روانشناسی نیز با عنوان عوامل شادیآفرین، تعریف و بحث شده است؛ البته در فیهمافیه به تأثیر بعضی از عوامل مؤثر در ایجاد شادی ازنظر روانشناسان اشارهای نشده است و اگر این عوامل در شادی مولانا نادیده گرفته شود، نتیجة درستی نخواهد داشت.