خلاصة:
در این پژوهش مورفولوژیِ مجرایِ رودخانة زرینهرود با استفاده از مدل ژئومورفولوژیکی رزگن بررسی میشود. این پژوهش متکی بر نقشههای توپوگرافی مقیاس 1:2000 و کارهای میدانی است. زرینهرود در بازههای بالادست سد نوروزلو عمدتاً از نوع C رزگن است. این رودخانه از پاییندست شهر محمودآباد تا پایاب سد انحرافی نوروزلو به نمونهای مشخص از رودخانههای نوع C4 با بستر گراولی و مورفولوژی حوضچه- خیزآب تبدیل میشود. بازههای نوع D، به صورت محلی، در مقاطعی دیده میشوند که فرسایشپذیری شدید مواد کناره و کنترل محدود پوشش گیاهی بستری عریض با نسبتهای عرض به عمق بالا و پشتههای نقطهای فعال داخل مجرا بهوجود آوردهاند. بازههای نوع G و F در امتداد سد نوروزلو تا شهر میاندوآب در نتیجة دخالتهای انسانیـ به صورت برداشت بیرویة شن و ماسه و گودافتادگی بستر رودخانهـ بهوجود آمدهاند. این روند، به صورت منقطع، در امتداد پاییندست ادامه مییابد و رودخانه به بازهای در حال گذار از نوع C به نوع F تبدیل میشود. زرینهرود در بازة انتهایی به رودخانههای نوع E تبدیل میشود. دخالتهای نسبتاً کمِ عامل انسانی و دشت سیلابیِ هموار و توسعهیافته باعث افزایش نسبتِ گودشدگی شده است. همچنین، چسبندگی بالای مواد کناره به مقادیر پایین نسبت عرض به عمق منجر شده است.
ملخص الجهاز:
همچنين ، براساس متغيرهاي مختلف ، از قبيل پلان فرم مجرا، کنترل هاي زمين شناسي، عرض دشت سيلابي، مواد بستر، و اثرهاي آنتروپوژنيک ميتواند به پنج بازة مختلف تقسيم شود (شکل ١): بازة ١ از ابتداي بازة مطالعاتي زرينه رود شروع ميشود و در حدفاصل شهرک صنعتي شاهين دژ و شهر محمودآباد خاتمه مييابد.
افزايش عرض دشت سيلابي و دسترسي رودخانه به مواد فرسايش پذير کناره ها، مخصوصا رسوبات مخروط افکنه هاي انشعابي محمودآباد و کشاورز، باعث افزايش ديناميک عرضي مجرا در اين بازه شده است .
در تحقيق حاضر، براي دانه بندي و محاسبۀ D٥٠ رسوبات بستر رودخانه در بازه هاي بالادست ، که مواد تشکيل دهندة بستر عمدتا شامل پاره سنگ ٢ و قلوه سنگ ٣ است ، از روش شمارش قلوه سنگ ٤ توسعه يافته توسط ولمن ٥ (١٩٥٤) استفاده شد.
براساس محاسبات صورت گرفته ، اين بازه در اغلب بخش ها از نوع C٣ (براي نمونه ، شکل ١١) و در چند مقطع محدود که عرض دره و دشت سيلابي، به دليل کنترل متغير زمين شناسي، کاهش محسوسي مييابد از نوع B است .
در اين بخش ها، فرسايش پذيري زياد مواد کناره ها باعث عريض و کم عمق شدن بستر رودخانه و درنتيجه افزايش نسبت عرض به عمق شده است (بيشتر از ٤٠) (براي نمونه ، شکل ١٤).
در اين بازه ، افزايش مقادير پارامتر نسبت عرض به عمق و تبديل رودخانه به نوع F به دليل برداشت شن و ماسه از کناره هاي رودخانه و منطقۀ رودکنار است .