خلاصة:
اندیشمندان در رویکردهای مختلف در روانشناسی، به مطالعه دین و سازههای هیجانی آن پرداختهاند و سرآغازی برای مطالعه روانسنجی در خصوص دین و پدیدههای دینی ایجاد نمودهاند. هدف این پژوهش، تدوین مدل پدیدآیی خوف از خدا، مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبائی است. برای تدوین مدل پدیدآیی، از روش تحلیل محتوای استنباطی استفاده شد. جامعة متنی پژوهش، آثار مکتوب علامه طباطبائی و نمونه متنی تحقیق، 12 جلد از تفسیر المیزان است. یافتههای پژوهش نشان داد که مدل پدیدآیی هیجان خوف از خدا، مبتنی بر دو حیطه کلی هستیشناختی و روانشناختی است و دارای چهار سطح (آگاهی، شناخت، هیجان و رفتار) است. همچنین، در فرایند پدیدآیی خوف از خدا، عنصر شناختی شامل شناخت هدف، شناخت ویژگیهای خدا و آگاهی از خصوصیات انسان؛ عنصر انگیزشی شامل انگیزه دفع ضرر و عنصر رفتاری شامل اجتناب از منشا ترس و پیشروی به سمت هدف میشود. بنابراین، هیجان خوف از خدا، مبتنی بر اندیشه علامه طباطبائی از تعریف و دارای مدل پدیدآیی روانشناختی برخوردار است.
ملخص الجهاز:
همچنین، در فرایند پدیدآیی خوف از خدا، عنصر شناختی شامل شناخت هدف، شناخت ویژگیهای خدا و آگاهی از خصوصیات انسان؛ عنصر انگیزشی شامل انگیزه دفع ضرر و عنصر رفتاری شامل اجتناب از منشأ ترس و پیشروی به سمت هدف میشود.
ایشان دامنة خوف حزم را شامل ترس فرد نسبت به جان یا آبرو یا مال معرفی و بیان میکند که اگر فرد از چیزی بر جان یا آبرو یا مالش، به خاطر خدا بترسد؛ نه به خاطر هوای نفس؛ این نوع ترس، خوف حزم در برابر خوف جبن است (همان، ج 10، ص 323)، مبتنی بر اندیشه علامه طباطبائی خوف جبن، نابهنجار و مرضی و خوف حزم، بهنجار و غیرمرضی است.
<H2>مدل اجمالی پدیدآیی خوف از خدا</H2> علامه، بر اساس دو انگیزه دفع ضرر و جلب منفعت، دو موقعیت روانی ترسیم میکند، که در هریک از این موقعیتها، برخی از صفات شخصیتی شکل میگیرد.
ازاینرو، برای دستیابی به مدل پدیدآیی هیجان خوف از خدا، توجه به ویژگیهای انسانشناختی و عامل انگیزه، در کلام علامه طباطبائی لازم است.
برایناساس، با توجه به تأکید علامه، نسبت به نقش تعیین هدف، شناخت ویژگیهای انسان و انگیزههای مؤثر، مدل پدیدآیی خوف از دیدگاه علامه را در سه محور کلی بررسی میکنیم.
از سوی دیگر، اگر فرد باور به عدم تهدید نسبت به هدف داشته باشد، وجود این باور، راهانداز انگیزة دفع ضرر نیست و موجب پدیدآیی هیجان تهور (بیباکی) میشود(طباطبائی، 1430ق، ج 10، ص 322).