خلاصة:
طرفداران رویکرد تفسیری، خط مشی گذاری را فراتر از کاررسمی دولت و در بردارنده گفتمان ها و رویکردها می دانند. در رویکرد قابلیت «آمارتیا سن»(گفتمان جدید توسعه انسانی) انسان موجودی مختار و دارای نقش عاملیت است. عاملیت انسانی توسط نظام های آموزش و پرورش فعلیت می یاید وموجب شکوفایی قابلیت های چند گانه و بالقوه انسانی می شود که در نظام آموزشی کشور مشاهده نمی شود. لذا مسئله این تحقیق عدم شکوفایی قابلیت های چند گانه انسانی در آموزش و پرورش ایران و هدف اصلی دستیابی به الگویی برای خط مشی گذاری با رویکرد قابلیت است. روش پژوهش، کیفی و با استفاده از استراتژی داده بنیاد (رویکرد گلیزری) است. یافته ها نشان می دهد که خط مشی گذاری با رویکرد قابلیت، مستلزم به کار گیری الگوی خط مشی گذاری با عناصر رویکرد قابلیت به عنوان محتوی خط مشی ها است . در این الگو، تجلی نظام خط مشی گذاری شورای عالی آموزش و پرورش است که با نهادهای فراقوه ای و قوای سه گانه، خانواده ها، نهادهای مدنی و بخش خصوصی تعامل دارد و با توجه به آزادی های مورد نیاز، برای تحقق بخشیدن به توسعه قابلیت ها و تبدیل آن ها به کارکرد ها درچارچوب فرهنگ و نظام ارزشی فعالیت می کند.
ملخص الجهاز:
بنابراين تغييرپارادايم توسعه انساني از يک سو و ضرورت بازنگري درخط مشيهاي نظام آموزش و پرورش کشور از سوي ديگر و همچنين ناديده گرفتن قابليت هاي انساني به عنوان آخرين محصول نظريه هاي توسعه درخط مشيهاي آموزش و پرورش کشور، مسئله اصلي اين پژوهش يعني«چگونه از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي چند گانه افراد بر اساس رويکرد قابليت در آموزش و پرورش » را شکل داده است .
بنابراين در اين راستا هدف اصلي پژوهش طراحي الگوي خط مشيگذاري در آموزش و پرورش با رويکرد قابليت است و اهداف فرعي عبارتند از: دستيابي به مؤلفه هاي الگو، تعيين چگونگي روابط مؤلفه هاي الگو، تبيين منطق انتخاب مؤلفه ها و ارائه الزامات اجرايي الگو.
در اين پژوهش نيز مستقيما در رابطه با عنوان تحقيق ، پيشينه مشاهده نميشود اما دررابطه با اجزاي آن يعني توسعه انساني ، رويکرد قابليت ، آموزش و پرورش و نيزخط مشيگذاري ، هر کدام به طور جداگانه پژوهش هايي انجام شده است .
اين تعاملات نظام مند حاکي از آن است که همه اجزاي الگو علاوه بر آن که بر هم تأثير ميگذارند از هم تأثيرپذير نيز هستند و با توجه به ارتباط تنگاتنگ و تأثيرگذار مؤلفه هاي نهادي بر يکديگر و نقش قابليت هاي فعليت يافته انساني که ميتوانند تحولات نهادي را امکان پذير و متاثر سازند، خط مشيگذاري در آموزش و پرورش ايران بايستي با رويکرد ترکيبي، متشکل از مدل هاي نخبگي، سيستمي و ترتيبي انجام شود که در الگوي ارائه شده مورد توجه قرار گرفته است .