ملخص الجهاز:
"به دیگر گفته،رند به جای اینکه برای حل مسائل مردم و رفع مشکلات زندگی قیام کند با گرگ پیر فلک درمیافتد و میجنگد: بیا ساقی آن آب اندیشه سوز که گر شیر نوشد شود بیشه سوز بده تا روم بر فلک شیر گیر به هم برزنم دام این گرگ پیر بده تا بخوری در آتش کنیم مشام خرد تا ابد خوش کنیم بده ساقی آن می که شاهی دهد به پاکی او دل گواهی دهد میم ده مگر گردم از عیب پاک برآرم به عشرت سری زین مغاک چو شد باغ روحانیان مسکنم در این جا چرا تخته بند تنم شرابم ده و روی دولت ببین خرابم کن و گنج حکمت ببین (به تصویر صفحه مراجعه شود) من آنم که چون جام گیرم به دست ببینم در آن آینه هر چه هست به مستی دم پادشاهی زنم دم خسروی در گدایی زنم به مستی توان در اسرار سفت که در بیخودی راز نتوان نهفت که حافظ چو مستانه سازد سرود ز چرخش دهد زهره آواز رود مغنی کجایی به گلبانگ رود به یادآور آن خسروانی سرود که تا وجد را کارسازی کنیم به رقص آییم و جرقه بازی کنیم رند از مجاهده در صحنهء اجتماع و برای عدالت اجتماعی رو نمیگرداند،اما میداند که مجاهده منحصر به مجاهده و مبارزهء سیاسی نیست بلکه مراتب دارد: سر فتنه دارد دگر روزگار می و مستی و فتنه چشم یار یکی تیغ داند زدن روزگار یکی را قلمزن کند روزگار مغنی بزن آن نو آیین سرود بگو با حریفان به آواز رود مرا با عدو عاقبت فرصت است که از آسمان مژده نصرت است مغنی نوای طرب ساز کن به قول و غزل قصه آغاز کن رند با مجاهده به وطن حقیقی انسانی باز میگردد و با این بازگشت و سکنی گزیدن در خانهء حقیقت خود ملاک و میزان فضیلت و رذیلت معین میشود و تا کسی به این وطن باز نگردد اهل قیام و جهاد و سیاست هم نخواهد بود و اگر در سیاست وارد شود کار بزرگی از عهدهاش برنمیآید."