خلاصة:
«جبر و اختیار» اگرچه ماهیتا مسئلهای کلامیاست اما به دو دلیل به ساحت عرفان نیز راه یافت: پیشینة کلامیعارفان و اقتضای برخی مباحث عرفانی. راهیابی این بحث کلامیدر ساحت عرفان اسلامیموجب شد تا به اقتضای دقت نظرها و نکته سنجیهای عارفان در مباحث توحیدی و ماجرای ظهورات اسمائی، مباحث جبر و اختیار گستره و عمق فزونتری یابد و گرهگشاییهای فراوانی صورت گیرد. اما استناد به برخی متشابهات کلام و عدم توجه نظاممند به جامع سخنان عارفان شائبة جبرگرایی عارفان را برای برخی موجب شده است. این نوشتار با تکیه بر محکمات کلمات عارفان، سه محمل مهم جبرانگاری را که خاستگاهی صرفا عرفانی و نه کلامیدارند، تبیین و به اقتضای مجال، در مسیر پاسخگویی و رفع شبهات و سوء فهمها برآمده و در نهایت، تایید کنندة گونهای اختیار، البته با رویکرد عرفانی است. این سه محور عبارت است از: سریان فیض الهی در عوالم امکانی؛ تجلی و حکومت اسماء جلاله الهی؛ اعیان ثابته و سر القدر.
ملخص الجهاز:
افزون بر تجلی ویژه اسمای جلاله که به اجمال اشاره شد، اقتضای تجلی اسمائی چون قادر، علیم و مرید نیز میتواند موجب جبرانگاری شود، همچنان که در مباحث کلامینیز به درستی به این اسما توجه شده است؛ هرچند در عرفان، همین مباحث نیز به گونهای دقیقتر و با ظرافتهای بیشتری امکان طرح مییابند؛ چنان که امام خمینی با رویکردی عرفانی و بر مبنای ظهور و جلوهگری اسما، به شرح کیفیت سریان ارادة الهی در اطوار وجودی میپردازد و بحثی دقیقتر و عمیقتر نسبت به مباحث کلامی، در زمینة جبر و اختیار را رقم میزند(خمینی، 1389، مقدمه و ص56 / خمینی، 1374، ص168).
آنچه مربوط به بحث ماست اینکه از این همه تأکید عارفان بر عدم مجعولیت اعیان، میتوان به این نتیجه مهم دست یافت که از مرتبة ذات تا مرتبة اعیان یا همان موطن صقع ربوبی، زمینهای برای طرح جبر نیست تا ادعا شود که اعیان ثابته در جبری عرفانی، تجلی بخش اسمائی هستند که بر آنها عرضه شده است؛ زیرا در این موطن هنوز جعلی صورت نگرفته و موجودی تحقق نیافته است تا چنین بحثی امکان طرح یابد؛ آنچه هست، صرفا ذات است و اسمایی که تعینات ذات هستند و ساختار محیطی و محاطی آنها و تناکحی که میان اسما رخ میدهد (مظاهری، ص70) و نیز حاصل این ساختار و تناکحات اسمایی و اقتضائات آنها که ظهورات علمیخاصی را موجب میشود که از آنها تعبیر به «اعیان ثابته» میشود و در موطن علم الهی هستند.