خلاصة:
در فلسفه اسلامی، تبیین نحوه پیدایش کثرات از حقتعالی، مراحلی را پیموده است. ابتدا در حکمت مشاء صحبت از عقول عشره و واسطه شدن ده عقل و نه فلک به صورت طولی میان حقتعالی و عالم جسمانی است. سپس سهروردی از عقول طولی و همچنین از عقول عرضی سخن بسیاری را مطرح میکند که این عقول عرضی، واسطه میان عقول طولی و کثرات این عالم هستند. در نهایت در حکمت متعالیه، همه این مباحث جای خود را به بحث وجود منبسط داده و تحولی اساسی در این زمینه رخ میدهد. اما در کتاب و سنت نیز میان حقتعالی و عالم جسمانی، وسایطی ذکر شده است که بررسی آنها وجود اشراکاتی را با دیدگاه حکما نشان میدهد؛ مانند وحدت و بساطت خداوند متعال، وجود صادر و مخلوق اول، وجود عرش، فرشتگان و جبرئیل که وجود منبسط، مثل افلاطونی و عقل فعال را به ترتیب میتوان بر آنها تطبیق کرد. همچنانکه افتراقاتی نیز وجود دارد؛ مانند عدم انطباق تعداد وسایط با تعداد عقول و مساله آفرینش از آب. روش ما در این مقاله تبیین و توصیف دیدگاه حکما با استفاده از متون فلسفی و ظهورگیری از متون کتاب و سنت، با استفاده از قواعد ظهورگیری متون است.
ملخص الجهاز:
دسته دوم: آیات مربوط به آفرینش از آب در میان آیاتی که در آنها از کلمه «ماء» استفاده شده است، تنها یک آیه وجود دارد که مرتبط با بحث ماست و آن آیه 30 سوره انبیاء است که میفرماید: (أ و لم یر الذین کفروا أن السماوات و الأرض کانتا رتقا ففتقناهما و جعلنا من الماء کل شیء حی أ فلا یؤمنون) (طباطبایی، 1374، ج14، ص362).
همانطورکه مرحوم سبزواری در شرح المنظومه بیان میکند که بعدی ندارد آب در این آیه شریفه را همان وجود منبسط یا نفس رحمانی بگیریم (سبزواری، 1379، ج4، ص368) که دراینصورت مراد از کل شیء هم قاعدتا تمام موجودات هستی است.
در انتها بیان میکند که این شیء واحد همان چیزی است که اعاظم و محققین صوفیه آن را حقیقت محمدیه9 مینامند و هرچه که در توصیف عقل اول گفته شده، همه از خواص روح آن حضرت9 است (صدرالدین شیرازی، 1383، ج1، ص215).
مخصوصا اینکه خود حکما مصداق عقل اول در فلسفه و اول ما خلق الله را یکی دانستند که عبارات صدرالمتألهین در بحث جمع میان روایات اول ما خلق گذشت (صدرالدین شیرازی، 1383، ج1، ص215-217)؛ همانطورکه مرحوم سبزواری نیز در «اسرار الحکم» نیز اشاره به این مطلب میکند (سبزواری، 1383، ص492).
مرحوم صدرالمتألهین هم در آثاری همچون اسفار و المبدأ و المعاد اشاره میکند که این عقل همان چیزی است که در شریعت از آن به جبرئیل و روحالقدس تعبیر میکنند (صدرالدین شیرازی، 1981م، ج9، ص143).