خلاصة:
یکی از رایجترین شیوههای سرمایهگذاری صندوقهای بازنشستگی، تملک سهام شرکتهای تجاری است. گرایش فراوان صندوقهای بازنشستگی ایران به این نوع سرمایهگذاری، آنها را به سمت بنگاهداری سوق داده است. بنگاهداری صندوقهای بازنشستگی (به معنای در اختیار داشتن سهام مدیریتی) بعنوان موضوعی نوظهور در ادبیات حقوقی کشور ایران، با سیاستهای تقنینی متفاوتی مواجه شده است. برخی قوانین آن را تجویز و برخی دیگر آن را محدود یا منع کردهاند. با وجود آنکه آخرین اراده مقنن، ممنوعیت بنگاهداری صندوقهای بازنشستگی ایران بوده است اما بیشتر صندوقها با تشکیل شرکتهای سرمایهگذاری آنچنان راه افراط در پیش گرفتهاند که در حال فاصله گرفتن از اهداف اجتماعی خود میباشند. مقاله کنونی پس از تبیین مفاهیم و جایگاه قانونی بنگاهداری با روش مطالعات کتابخانهای و رویکردی تطبیقی به تحلیل مهمترین علتهای بنگاهداری صندوقها شامل رد دیون دولت به صندوقها، محدودیت بازار سرمایه در ایران و سودآوری بنگاهداری پرداخته و یافتههای آن نشان میدهد صندوقهای بازنشستگی برای توجه بیشتر به حقوق اعضای خود، لازم است با متنوعسازی پرتفوی خود یا کاهش سهام تحت تملک در هر شرکت تجاری، میان سرمایهگذاری از طریق تملک سهام شرکتها و سایر شیوههای سرمایهگذاری، تعادل برقرار نمایند.
ملخص الجهاز:
مقاله کنونیکه باهدف بررسیچـالش هـایبنگـاه داری صندوق هایبازنشستگیبه رشته تحریردرآمده ،به دنبال پاسـخ بـه ایـن سـوال اسـت کـه آیـا بنگاه داریصندوق هایبازنشستگی،دروضعیت کنونینظام تامین اجتماعیایران ،یـک شـیوه سرمایه گذاریمطلوب محسوب میشود؟فرضیه ایکه دراین خصوص میتـوان ارائـه دادآن است :گرایش فراوان صندوق هابه تملک سهام شرکت هابـه گونـه ایکـه بـه بنگـاه داریآنهـا منجرشوددربلندمدت به زیان صندوق واعضایآن است .
باتوجه به رویکردهایمتفاوت قوانین (شامل تجـویز،محـدودیت وممنوعیـت )نسـبت بـه بنگاه داری،این سوال مطرح میشودکه جایگاه قانونیبنگاه داری(به عنوان یکیازشـیوه هـای سرمایه گذاریصندوق هایبازنشستگی)درحقوق ایـران چیسـت ؟آیـابنگـاه داریهمچنانکـه قانون ساختارنظام جامع رفاه وتامین اجتماعیواساسنامه صندوق تامین اجتماعیبیـان کـرده - اندیک اصل محسوب میشود؟ درپاسخ بایدگفت :اگرچه بنگاه داریدرحقوق ایران ،پذیرفته شده ودربرخـیقـوانین و مقررات ازآن به عنوان اصل «بنگـاه داری»،تعبیـرشـده اسـت ؛بـاایـن حـال ،بـه عبـارت اصـل «بنگاه داری»مندرج درقـانون سـاختارنظـام جـامع رفـاه وتـامین اجتمـاعیواساسـنامه برخـی صندوق هابه عنوان یک اصل تامین اجتماعیازچندجهـت تردیـدوارداسـت ؛نخسـت آنکـه ، اگربنگاه داری،اصل محسوب میشودداخل درکدام یـک ازاصـول تـامین اجتمـاعیاسـت ؛ زیراتاکنون درذیل هیچ یک ازاصول نظام تامین اجتماعیعام وخـاص ،نویسـندگان سـخنی ازآن به میان نیاورده اند.
درموردسایرشرکت هـا(بـافـرض اینکـه در زمان واگذاریزیان ده نبوده اند)،مهمترین آسیب ،آن بودکه بیشترآنهادرموضوعاتیفعالیت داشته اندکه صندوق هایتملک کننده ،هیچ تخصصیدرآن نداشته اند؛به عنوان مثال ،ازجملـه شرکت هاییکه درازایبدهیدولت به سـازمان تـامین اجتمـاعی،تملـک شـد،شـرکت هـای هواپیماییبوده است ؛حال آنکه ،بـرعهـده گـرفتن مـدیریت شـرکت هـایتخصصـی،توسـط نهادهایغیرمتخصص ،صرفنظرازاینکه موجب تضعیف شرکت میشود،موجب صرف تـوان زیادیازسوینهاداداره کننده آن خواهدشد.