خلاصة:
جهان امروز خصوصا از نظر حکمرانی اقتصادی قویا تحت نفوذ اندیشه نئولیبرالیسم قرار دارد و پدیده جهانی شدن هم اساسا با تکیه بر همین مبنای فکری شکل گرفته است. این پدیده از زوایای مختلفی قابل نقد و ارزیابی است. یکی از عمیقترین نقدها بر نئولیبرالیسم را میتوان از طریق مکتب فرانکفورت ارائه دارد. در این راستا، سوال اصلی مقاله این است که از منظر مکتب فرانکفورت چه مسائلی را میتوان برای سرمایهداری نئولیبرال در جهان معاصر شناسایی کرد. در این مقاله، استدلال میشود که از نگاه مکتب فرانکفورت، مساله روابط مبتنی بر سلطه و سرکوب در دوره سرمایهداری نئولیبرال به اوج رسیده است. این پژوهش حالت نقد و ارزیابی دارد، به این معنی که از یک چشمانداز فکری خاص به استخراج مسائل یک نظام فکری دیگر میپردازد.
ملخص الجهاز:
نقد نئولیبرالیسم ازمنظر مکتب فرانکفورت 34 عبداله قنبرلو 1 چكيده جهان امروز خصوصاً ازنظر حکمرانی اقتصادی قویاً تحت نفوذ اندیشۀ نئولیبرالیسم قرار دارد و پدیدۀ جهانیشدن هم اساساً با تکیه بر همین مبنای فکری شکل گرفته است.
در این مقاله تلاش میشود مسائل نئولیبرالیسم از چشمانداز نظری خاصی یعنی مکتب فرانکفورت یا نظریۀ انتقادی که حاوی نگاه نسبتاً جامع و فراگیری دربارۀ مسائل اساسی زندگی اجتماعی انسانها در عصر مدرن است بررسی و نقد شود.
به این منظور، سؤال اصلی مقاله این است که ازمنظر مکتب فرانکفورت چه مسائلی را میتوان برای سرمایهداری نئولیبرال در جهان معاصر شناسایی کرد.
به این منظور، سؤال اصلی مقاله این است که ازمنظر مکتب فرانکفورت چه مسائلی را میتوان برای سرمایهداری نئولیبرال در جهان معاصر شناسایی کرد.
نظریههای علمیای که در قوامیابی اقتصاد نئوکلاسیک و اندیشۀ نئولیبرال نقش داشتهاند، مثل نظریۀ تعادل عمومی و فرضیۀ بازار کار، تاکنون از زوایای مختلفی نقد و ارزیابی شدهاند و اشکالات آشکاری درموردشان طرح شده است.
دربارۀ نقش دانش باید اشاره کرد که ظهور این مکتب نتیجۀ برخی تغییر و تحولات در مبانی فکری و شناختی اقتصاد است که از آن دانشی سکولار، انسانمحور، علمگرا، و ابزاری میسازد، دانشی که اخلاق و ارزشهای انسانی را تحتالشعاع چهارچوبهای علمی اقتصاد قرار میدهد و از نسخۀ واحدی برای ساماندهی به حیات جوامع مختلف استفاده میکند.
2. 3 ارزیابی و نقد نئولیبرالیسم ازمنظر مکتب فرانکفورت ظهور و گسترش نئولیبرالیسم را میتوان ازیکسو اوج عقلانیت ابزاری روشنگری و ازسویدیگر شکستی برای نظریۀ انتقادی تلقی کرد.