خلاصة:
این مقاله به این پرسش پاسخ میدهد که آیا عرفان شیعه امکان تحقق دارد یا نه. میتوان از سه معنای عرفان شیعه بحث کرد: عرفان شیعه بهمعنای عرفان شیعیان؛ عرفان شیعه بهمعنای مجموعهای از تفاسیر شیعی از انگارههای عرفانی یا علم عرفان شیعی؛ عرفان شیعه بهمعنای وجدانیات و یافتههای معنوی منطبق بر ذهنیت شیعی. دو معنای نخستِ عرفان شیعه محقق است. بهگواه تاریخ، شیعیان زیادی اهل سلوک معنوی، مشاهدات، مکاشفات و نیز آثاری دربارۀ ابعاد علمی عرفان بودهاند. تفسیر آموزهها و تجربیات عرفانی بر مبنای معتقدات شیعه نیز محقق است؛ بهویژه در مسئلۀ ولایت و خاتمیت آن (در طول تاریخ مجموعههای فراوانی از این مباحثات را در نصوص و آثار میتوان یافت). بحث دربارۀ معنای سوم عرفان شیعه (تجربۀ عرفانی شیعی) منوط به موضعگیری ذاتگرایانه یا ساختگرایانه دربارۀ ماهیت تجربه عرفانی است.
This article responds to the question of whether something is possible under the name of Shia mysticism. One can discuss the three meanings of Shi'ite mysticism: Shiite mysticism means Shiite mysticism; Shi'a mysticism means a set of Shi'i interpretations of mystical notions; and Shi'a mysticism means spiritual consciences and spiritual findings consistent with Shi'a mentality. In the first two meanings of Shiite mysticism, it is a researcher. In the first sense, the evidence of the history of many Shiites was spiritual conduct and observation and revelation, as well as works in the scientific aspects of mysticism; in the second sense, the interpretation of mystical teachings and experiences based on the Shi'a beliefs, Shi'a mysticism is also researched, especially in the issue of Wilayat and Khatmat It (in history, many collections of these discussions can be found in the form of essays and works).The discussion of the third meaning of Shi'a mysticism (ie, the Shi'a mystical experience) is subject to an intrinsic or structuralist position on the nature of mystical experience.
ملخص الجهاز:
بحـث دربـارٔە معناي سوم عرفان شيعه (تجربۀ عرفاني شيعي) منوط به موضـع گيري ذات گرايانـه يـا سـاخت گرايانـه دربارٔە ماهيت تجربه عرفاني است .
ما برايآنکه گرفتار چنين کـلاف سـردرگمي نشـويم ، شـيعه را بـه اين معنا درنظـر ميگيريم : مذهب اماميه که اصول کلامي مشخصي دارد و به جانشيني سياسي، ديني و معنوي ائمۀ دوازده گانه ع از پيامبر خاتم ع است ؛ درواقع بـا ايـن معنـا ميخـواهيم از امکان تحقق عرفان در شيعۀ اماميه سخن بگوييم .
کافي اسـت بـه تـاريخ مراجعه کنيم و ببينيم آيا مرداني معتقد به اصول مذهب شيعه وجود داشـته انـد کـه اهـل تجربۀ عرفاني يا علم عرفان باشند.
بـا نگـاهي اجمالي ميتوان دريافت که نسبت علم عرفان شيعي با اين مکاتب ، عام و خـاص مـن وجه است ؛ يعني گزاره هاي مشترک بسياري وجود دارد، اما مطالب اختصاصي فراواني را نيز ميتوان يافت .
مينامد و ميکوشد زمينه هاي تاريخي اين حکمت را تبيين کند، ميتـوان بـا تسـامح ، تعبيري ديگر از دانش عرفاني تشيع دانست ؛ زيرا معتقد است خطوط اساسـي انديشـۀ شيعي را در دو مفهوم باطن و ولايت پيجـويي کـرد (کـربن ، ۱۳۸۴، ۴۳).
/ ٦٢ عرفان شيعه به معناي تجربۀ عرفاني شيعي براساس ساخت گرايي ساخت گرايان ميگويند تجربۀ عرفاني شکل يافته از سنتي مذهبي و اجتماعي است که عارف از آن برآمده است و تمايز در انگاره هاي مذهبي ، موجد تمايز در تجارب اسـت (فلاح رفيع ، ۱۳۹۱: ۱۰۷-۱۳۳)؛ به عبارت ديگر به عقيدٔە سـاخت گرايـان تجربـه هـاي عرفاني از بستري به بستر ديگـر متفـاوت مـيشـوند و هـيچ تجربـۀ محـض ، نـاب و بيواسطه اي وجود ندارد.