خلاصة:
تعزیه، محصول تحول و تکامل نمایشی آئینهای سوگواری اهل تشیع در ایران است. تعزیه، بعنوان اولین گونه نمایش آئینی در ایران، از مذهب تشیع و ملیت مایه میگیرد و تحت تاثیر مجموعهای از عوامل اجتماعی به شکل نهایی خود میرسد؛ از اینرو بازشناخت جامعهشناسانه تعزیه همواره ضرورت داشته است. براساس تئوری بازتاب، همه آثار فرهنگی و هنری، محصول جامعه و بازتاب دهنده شرایط اجتماعی خویشاند. پس اگر تعزیه را محصول نهایی تحول آئینهای سوگواری در ایران بدانیم، سیر تحولاتی که آئینهای سوگواری را به تعزیه منتهی میسازند، تا حدی انعکاسی از شرایط اجتماعی حاکم بر تاریخ ایران است. نگاهی به تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، مبین این واقعیت است که ساختارهای موجود در جامعه ایران، متاثر از نظام سیاسی استبدادی حاکمیت بودهاند؛ از سوی دیگر، آئینها، اجتماعیترین وجه دین هستند و همواره بواسطه مفاهیمی چون انتظام اجتماعی، مکان و زمان آئینی و کاربرد تبلیغاتی و رسانهای، به نهاد قدرت مرتبط میشوند. بنابراین مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که ساختار سیاسی در تحولات آئینهای سوگواری ایران چه نقشی داشته و موجد چه ویژگیهایی در این آئینها بوده است؟ روش بکار رفته در این تحقیق، توصیفی-تحلیلی و تاریخی است و پژوهش دربردارنده این نتیجه است که جهتبخشی و اراده قدرت در تقویت، تضعیف و تحول برخی ویژگیهای آئینهای سوگواری تا ظهور تعزیه دخیل بوده است.
Ta'ziyeh is the product of the stagy evolution of Shiite mourning rituals in Iran. Ta'ziyeh, as the first form of religious theatre in Iran, derives from Shiite religion and nationality and find its final from influenced by a number of social factors. Therefore, the sociological recognition of Ta'ziyah has always been necessary. According to reflection theory, all cultural and artistic works are products of societies and reflect their social conditions. So, if we consider Taziyeh as the final product of the evolution of mourning rituals in Iran, the course of events that lead the mourning rituals to Taziey is in part a reflection of the social conditions prevailing in Iranian history. A look at Iran's social and political history reflects the fact that the structures in Iranian society have been influenced by the authoritarian political system of rule; on the other hand, rituals are the most social aspect of religion and have always been linked to the institution of power by concepts such as social discipline, ritual place and time, and media and advertising application. The present article therefore seeks to answer this question: “What role political structure has played in the development of Iran's mourning rituals and what are the characteristics of these rituals?” The method used in this study is descriptive-analytical and historical and the research concludes that the orientation and the will of power have been involved in reinforcing, weakening, and transforming some features of mourning rituals until the emergence of Ta'ziyeh.
ملخص الجهاز:
بايد تاکيد کرد که اگرچه ساختار سياسي استبدادي ، قدرت تاثيرگذاري بالايي در پديده هاي اجتماعي را دارد، اما اين به معناي عدم عامليت نهادهاي اعتقادي و ملي نيست ؛ اگر زمينه ايدئولوژيک و پايبندي عميق شيعيان به برگزاري آئين هاي سوگواري امام حسين وجود نمي داشت ، در تاريخ ايران هيچ حاکميتي ، قادر به ايجاد يا امحاء آئيني با اهداف استبدادي نمي بود.
از طرفي ، سلجوقيان به دليل خصايص قومي و قبيله اي و خشونتي که همواره آنان را رو در روي ديگر اقوام همسايه قرار داده بود، از پشتوانه فرهنگي برخوردار نبودند و در نظام حاکميت خود، وابسته به زيرساخت هاي سياسي و فرهنگي ايرانيان باقي ماندند؛ از سوي ديگر، خاستگاه ترکان سلجوقي ، نواحي خوارزم بود و در زمان سامانيان نيز اين قوم به شمال بخارا رانده شده و سال ها در آنجا زيسته بودند؛ پس دور از ذهن نيست اگر بواسطه اين مجاورت تاريخي با مناطق سياوشان ، سلجوقيان نيز نظري به اين آئين هاي سوگ داشته اند و بيش از اينکه آن را خطري ايدئولوژيک يا سياسي قلمداد کنند، به ديده رسم و 1٢٤ آدابي ملي به آن نگريسته باشند با در نظر گرفتن اين امر که منابع دوره مغول ، کمکي در شناخت ويژگي ها و عناصر و اجزاء آئين هاي سوگواري اين دوره نمي کنند و از اين تاريخ به بعد، اولين مستندات تاريخي از عزاداري هاي محرم را در عصرصفوي بايد جست ، بايد از دو پيش فرض زير به نتيجه اي قابل قبول برسيم : اولاً : آئين هاي سوگواري عاشورا در حد فاصل حکومت سلاجقه تا دوره صفويه ادامه داشته اند، چرا که در بدترين شرايط تاريخي نيز شيعيان از برگزاري اين آئين ها (پنهان و آشکار) دست نکشيده بودند؛ حتي در دو قرن اول و باوجود تعقيب و کشتار بي حد شيعيان .